۲۸ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

481، دانشگاه

در صفحه ایسنتاگرام گروه متمم، این جمله از «درو فاوست»، رییس دانشگاه هاروارد را نقل کردند.

او که در جمع دانش آموزان سخنرانی می‌کرد در مورد تجربه‌ی دانشگاه، حرف‌هایی زده بود که – مضمونش – چنین بود:

دانشگاه، گذرنامه‌ای برای ورود به مکان‌های متفاوت و جدید است. برای ورود به زمان‌های دیگر. برای تجربه‌ی شکل‌های دیگری از اندیشیدن. فرصتی برای اینکه خودمان را به شکل دیگری بفهمیم. برای اینکه ببینیم زندگیمان، چقدر با دیگرانی که در زمان‌ها و زمین‌های دیگر زیسته‌اند شبیه است. برای اینکه ببینیم زندگیمان، چقدر با آنها متفاوت است… (منبع نقل قول)



دانشگاهی که شما در اون درس خوندین چقدر شبیه به این توصیف بوده؟

منصف باشید. در ضمن نیاید بگید اونجا هاروارد بوده و اینجا....

۱۹ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
مریم بانو

480، یک درس

یکی از توفیقات بزرگ زندگی هر کسی میتونه همسفر شدن با یک آدم بی نظیر باشه.
چند ساعتی قبل اذان صبح بود که بیدار شده بودیم بریم حرم امام حسین (علیه السلام)
و خوشحال ازینکه صاحب هتل در رو برامون باز کرده که بریم برای زیارت
رفتیم تو ورودی روضه نشستیم و مداح مون شروع کرد به خوندن زیارت عاشورا
همسفر بی نظیر ما هم باهامون بودن و بخشی از زیارت رو خوندن برامون
وسط های صد لعن بود که بلند شدن و یک گوشه ای ایستادن به نماز شب،
من اونموقع انقدر گرم حال خودم و صبح دل انگیز حرم سیدالشهدا  بودم
که به این نکاتی که می تونست برای زندگیم درسی باشه توجه نمی کردم،
اما بعدها که بهش فکر کردم، وقتایی که به اهمیت نماز فکر میکنم...

+ همسفر بی نظیر ما استادی بودن که در این پست ازشون یاد کردم.
۳ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
مریم بانو

479، هوش

۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
مریم بانو

478، کمی فمینیستانه!

اخیرا پیامهای زیادی تو گروه های اجتماعی با مضمون فمینیسم پخش میشه، که بعضی هاشون خیلی جالب هست.

چند تا سوال میپرسم، بهشون جواب بدین تا یک سری پست دنباله دار در موردش داشته باشیم.

1- اگر خانم هستین، خواهان حق برابر با مردها هستید؟

و اگر آقا هستین، به برابر بودن خانم ها با خودتون معتقد هستین؟

2- کمال یک زن رو در چی می بینید؟

3- کار، موفقیت تحصیلی، آزادی جنسی، تربیت فرزند، جایگاه اجتماعی، شوهرداری کردن ،...

هرکدوم برای شما چه مفهومی داره؟


۳۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
مریم بانو

477، کمی از هر دری

1- مادربزرگ مرحوم من همه ی زندگیش یک بار غذای بیرون نخورد، یک بار ماست و شیر پاستوریزه نخورد. به جز سفرهای زیارتی، همه ی عمرش رو توی یک خونه بزرگ تو روستا زندگی کرد. پدربزرگ من سیگار نمی کشید، تو خونشون یک قلیون هم نبود.نه دیابت داشت و نه چربی خون و ... اما مادربزرگ سرطان خیلی سختی گرفت. طوری که تومور سرطانی در مرحله ای تشخیص داده شد که قابل درمان نبود و صرفا مسکن هایی بهش دادن تا دردش رو کمتر کنه. خواستم بگم سلامت زندگی کردن لزوما تضمینی برای بیمار نشدن نیست. خیلی عوامل دیگه ممکنه دخیل باشن، ناراحتی، غم و غصه، استرس، دلتنگی و ... همه میتونن جسم رو بیمار کنن.

2- اون موقعی که ماشین ها یک دفعه پرش قیمت داشتن و فی المثال پراید شده بود 20 میلیون رو یادتونه؟ اون موقع هرجا می رفتم، همه از گرون شدن قیمت پراید حرف میزدن. یادمه یک شب رفتیم جایی مهمانی. دختری بود از اقوام، با ناراحتی میگفت دیدی پورش شده 900 تومن؟! (پدر نامبرده مولتی میلیاردر از راه حلال هستن و اون موقع یک بنز 600 میلیونی داشتن). من خندم گرفته بود از تفاوت سطح دغدغه های آدم ها...

3- دیدین بار اول که ساک می بندیم بریم سفر ممکنه کلی وسیله ببریم که به کارمون نیاد و کلی چیز با خودمون نبریم که به دردمون بخوره و نداشته باشیمش؟ وقتی میخوایم یک سفر مهم مثلا حج بریم، حتما قبلش با کسانی که قبلا رفتن صحبت میکنیم که چیزی رو از قلم نندازیم. حکایت ازدواج هم همینه. جمع بندی من از تمام مطالب و تجربیات و شنیده ها و دیده ها و ... در مورد انتخاب همسر اینه که لزوما مرد یا زن ایده آل ما کسی نیست که ما باهاش خوشبخت بشیم.کمی دقیق باشیم توی زندگی دیگران و ازون مهمتر کمی انعطاف پذیر در معیارها و ملاک های شخصی و سلیقه ای مون.


نیلوفر آبی روی سطح آب بندان

۳۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مریم بانو