۲۸ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

476، ماه عشق در راه است...

واضح ترین تصویر کودکی من از محرم، شب عاشوراست و مسجد جامع نزدیک خونه پدربزرگ .
به خاطر ارادات خاصه ایشون به امام حسین، کلی خاطرات خوب برای ماها رقم خورده.
یک بار برامون از شب عاشورایی تعریف کرده بود که تو کربلا بوده، و چه هنگامه ای به پا بوده...
وقتی برادر کوچیکترش فوت کرده بود، روزها توی اتاقش روضه عباس میخوند و آروم گریه می کرد...
وقتی...
وقتی بهش فکر میکنم، می بینم که خواه ناخواه بخشی از هویت همه ی ماها به امام حسین گره خورده،
جایی که باید انتخاب کنیم، جایی که بهای انتخابمون رو باید بدیم،
جایی که نمیشه بیرون گود نشست و نگاه کرد و گفت من که کاری نکردم، چون که
و  شایعت و بایعت و تابعت علی قتله...


۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
مریم بانو

475، این روزها

مریمی را تصور کنید که سرما خورده، صداش گرفته،

چون سه شنبه تو هوای سرد تهران زیر بارون مونده،

کلی کار داره که باید انجام بده و وقت خوابیدن هم نداره،

داره فکر میکنه احتمالا کثیرالسفر شده بس که هر هفته میره مسافرت،

دیروز اولین دستمزد تدریسش رو گرفته و رفته باهاش کیف خریده، چون دسته کیفش پاره شده،

فردا باید بره دانشکده و دوباره پیگیر کار آموزشیش بشه،

کلی پست ننوشته توی ذهنش داره که حوصله و فرصت نوشتنش رو نداره،

به جوابهاتون توی پست قبل داره فکر میکنه، و هنوز هم نتونسته تصمیمی بگیره.

با اینکه قبل از شما با کلی آدم دیگه مشورت و صحبت کرده...


۷ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مریم بانو

474، یک سوال

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
مریم بانو