1- به روضه ای دعوت می شویم، در صبح روزهای اول محرم. روضه خوان یکی از خانم های مداح خیلی معروف است. بعد از مقداری سخنرانی و ... روضه می خواند، روضه حضرت لیلا را در کربلا. و من برای بار هزارم به این فکر می کنم لیلا که در کربلا نبوده، چرا این خانم اقلا یک بار مقتل نخوانده تا این را بداند و اینگونه روضه نخواند؟ روضه های تکراری و غلط را بارها و بارها شنیده ام، حتی بارها در موردش بحث کرده ام. 

2- در دانشکده مان استادی ارمنی داشتیم که این جمله معروف امام حسین را بالای برگه های امتحانی اش می نوشت که "اگر دین ندارید، لااقل آزاده باشید." . تنها کسی در دانشکده ما بود که مطمئن بودیم دروغ نمی گوید، حتی اگر به ضررش تمام شود و اساتیدی مسلمان داشتیم که بعضی هایشان برای پیشبرد کارهایشان گاهی حرفهایی می زدند و کارهایی انجام می دادند که...

3- حدود هشتاد سال پیش در روستای ما، مرد جوانی بود که در هجده سالگی پدرش را از دست داد. فرزند ارشد خانواده بود و برای تامین معاش خانواده اش سالها کار و تلاش کرد. در روزگاری که بسیاری از مردم در حد تامین معاش ابتدایی خود کار می کردند، او آنقدر تلاش کرد تا زمین و مغازه و کارخانه و کسب و کارهای مختلفی راه انداخت و مردم زیادی را به کار گماشت. سالها بعد مردم به بهانه اینکه او فئودال است و طبق همان سوال رایج "از کجا آورده ای؟" زمین ها را غصب کردند و ... حالا سالهاست عَلَمِ مسلمانی برداشته اند و زیر پرچم حسین سینه می زنند و خود را از بقیه مسلمان تر می دانند، و من به استادی ارمنی فکر می کنم که در ماه مبارک رمضان، بر خلاف بقیه اساتید، نگران روزه داری ما بود و برایمان سفره افطار پهن می کرد.

4- راستی، حسین 1400 سال پیش مظلوم تر بود یا امروز؟