توی شمال یک سری زمین هست،
موسوم به زمین های انقلابی!
قضیش اینه که یه عده ای بعد انقلاب رفتن و زمین های عده ی دیگه ای رو
 که به قول خودشون فئودال! بودن رو گرفتن واسه خودشون!!!
این زمین ها سند نداره و حتی متری کمتر از قیمت موکت به فروش میرسه!
(یه وقتی زمین مفت توی شمال به پستتون خورد، فکر نکنید فروشتده گاگوله، زمینش انقلابیه!)
چند سال پیش یکی ازین زمین داران انقلابی!
 میره پیش یک روحانی که به اصطلاح رایج قبل حج اموالش رو پاک کنه!
روحانی حین صحبت بهش میگه: خب زمین فلان جا سند هم داره؟
 میگه: نه. و خلاصه میگه که دست یک فئودال .... بوده و ما رفتیم حقمونو گرفتیم!
روحانی از قضا اون فئودال رو میشناخته!
گفته: شما پاشو برو! برو بزار ما به کارمون برسیم.
مال شما کلا اشکال داره، هر چی هم خمس و زکات بدی درست نمیشه!
مرد حسابی می دونی که زمین مال یکی دیگه هست، کشت میکنی میبری خونت میخوری،
به طرف میبندی که فئوداله!؟ حقت بوده بره زمینش رو بگیری؟!
.
.
.
آقا از محضر اون روحانی که حاضر نشده بود باهاش همداستان بشه، خارج میشه
 و میره یه شهر دیگه و این بار بدون اینکه چیزی به روحانی اون شهر بگه،
با خیال راااااحت خمس و .... رو حساب میکنه و میره مکه!
:)

+ عنوان از یکی از دیالوگ فیلم " عروسی خوبان" محسن مخملباف!