امروز عصر مادر محترم به اتاق ما آمدند
و فرمودند که میخوان برن باغشون،
و گفتند که برای شام پیتزا درست کن.
ما بیدار شدیم، رفتیم خرید کردیم، مواد اولیه رو پختیم و آماده کردیم،
و شام درست کردیم.
دفعه ی پیش دوستانی فرموده بودند، عکس پیش از عمل رو هم بزارم.
البته وقتی یادم اومد که پیتزا توی فر در حال پختن بود.
به هر حال، این رو هم به رزومه ی بنده سنجاق بفرمایید.
+بعدا نوشت:
بفرمایید پیتزا! :)