سالهاست که تلویزیون نگاه نمی کنم.

مدت هاست که اخبار گوش نمی کنم.

مدت هاست که تو پورتال های خبری فقط دستور پخت غذا و.... از همین چیزهای بی خاصیت می خونم.

حدود 2 ساله که از دوستان سوری بی خبر هستم.

حتی دوست ندارم به این فکر کنم که نکنه اتفاقی براشون افتاده. گرچه شهر یکیشون کلا به توبره کشیده شده. :(

اصلا طاقت این حجم درد رو ندارم که بخوام حتی تصور کنم...

+ مادر اینجور وقتا با صدای بلند میگه: " خدایا صاحب ما رو زودتر برسون. " الهی آمین...