برای زندگی

خب خوبه. :)

+ استاد ترم اول ما یک نابودگر بزرگ انگیزه بود. ولی کار خاصی در جهت زمین زدن ما نتونست بکنه. :))

ولی اگر خودمون نخوایم کسی نمی تونه بهمون یاد بده یسرا جان.

شاید لازم باشه که سختیش رو به جون بخریم. اصن بخشی از مسیرش سختگیری باشه.

+اینجا هم این درس فقط یک مثال بود. مثالی که به دید آدم برمیگرده نسبت به اطرافش و چیزهایی که میخونه و میبینه. اینکه با وجود همه ی این حرف ها خیلی ها فکر میکنن خوندن فیزیک مکانیک برای دانشجوی مهندسی بیهوده هست. منتها هدف همون آموزش تفکره. (اینجا بحث من نحوه ی پیاده شدن این هدف توی دانشگاه نیست عزیزم. )، دارم میگم خیلی چیزها هست که به طور غیر مستقیم چیزهای دیگه ای رو به ما یاد میده. مثل خوندن بلاگ های مختلف. لزومی نداره حتما یک مطلب آموزشی و تحقیقاتی خفن باشه موضوعش. شاید از لابه لای خاطرات ساده یک نفر هم ما چیزهایی زیادی یاد بگیریم، این به خودمون برمیگرده. حرف من اینه. :)

یسرا جان بحث سرنحوه ی تدریس نیست.
بحث سر علت اینه که چرا شماها باید فیزیک مکانیک بخونید. :)

تفکر یاددادنی نیست. هر کسی خودش باید شیوه خودش رو یادبگیره. :)

تو ازین پست همینو فهمیدی واقعا؟!
ایششش :)))

خدایی هر کدوم یه فایده داشتن خب. :)

آره فیروزه ای جونم. :*

+ دیروز داشتم فکر میکردم پس این دختره کی میاد؟!
امروز اومدی دیگه. :)