مثلا فرض کنید کسی که روزی 10 بار از محل کار به خانومش زنگ میزنه و قربون صدقش میره،
این آدم پس کی کار میکنه؟
اصلا کارشو درست انجام میده؟
میتونه توی جامعه آدم موفقی از لحاظ کاری به حساب بیاد؟
( تاکید میکنیم که نسبی نگاه کنید و کلی. )
ممکنه به خاطر کم کاری و ....حقوقش کم بشه؛ اونوقت همین ما خانوما باهاش دعوامون میشه.
اغلب اوقات مرد داره همه ی تلاششو میکنه، داره کار میکنه که خانوادش در آرامش و رفاه باشن.
این از دیدگاه مردانه یعنی عشق و محبت.
نگاه مردها به زندگی خیلی ساده تر از ما خانوم هاست.
ساده و خطی.
اینکه
مردی شب که میاد خونه؛ با قیافه ی ناراحت و گرفته ی ما مواجه بشه و تازه از نو بخواد وقت
بزاره
کشف کنه که ما چرا گرفته ایم که خودش یک پروژه ایه!
گفتم که هر کسی عشق و
محبت رو به شیوه ی خودش بروز میده،
و هیچ کسی هم علم غیب نداره که بدونه ما
توی دلمون چه خبره!
اگر چیزی میخوایم، باید بگیم. شما هم یه مدت با یک
مسئله ی ریاضی سخت سر و کله بزنید و نتونید حلش کنید؛
یا مسئله رو پاک میکنید یا میرید سراغ مسئله های ساده تر...
+ متاسفانه چون ما توی جامعه تنها ارزش اجتماعی یک خانوم رو
به تاهلش میدونیم
و عادت نداریم که به خانوم های مجرد موفق احترام بزاریم؛
این فکر توی خانوم ها رشد کرده که همه چیز زندگی رو توی همسر میبینن و این
میشه رویاپردازی!
شاهزاده ای که قراره ما رو به همه ی رویاهامون برسونه و ما قراره منفعل عمل کنیم!
++کافیه درک کنیم که ازدواج یه بخشی از زندگیه، درسته که
همه ی مختصات زندگی خانوم ها
اعم از کار و تحصیل و... با اون تنظیم میشه؛
اما لازمه که بدونیم طرف ما یک انسانه که از قضا مثل ما پیچیده به همه چیز
نگاه نمیکنه.
کمی گذشت؛ کمی صبر و کمی تحمل میتونه از مردی که پتانسیلش رو داره یک همسر ایده آل بسازه؛ البته ایده آل انسانی، نه داستانی. :)
اما اون نامرد اصلا نمیاد خونه خوووو