امروز آزمون دکتری داشتم.
انقدر خوابم میومد سر امتحان که نگو!
نخونده بودم و زیاد جای نگرانی نبود. اییینهمه استرس نداشتم!
البته توی این سن امتحان دادن مگه استرس داره!؟ این بچه بازیا چیه!؟ والا به خدا!
بعدشم همچین خبری نیست توی دانشگاه که بخوایم بکشیم خودمون رو که بخوایم ادامه بدیم! بازم والا!
+ امروز مشاورم زنگ زد و باز رفت روی اعصاب من!
امروز اولین باره که راهنمای من رو از نزدیک میبینه! امیدوارم که خرابکاری نکرده باشه!
اصلا اصلا اصلا نمی تونم خودم رو قانع کنم که تقوا پیشه کنم و باهاش در نیفتم! خدیا خودت بهم صبر و بزرگواری بده.
++ همه ی دوستان دعا کنید به خیر بگذره. دوست میداشتید تشریف بیارید و خوشحالمون کنید.
ما ارائمون رو تمرین کنیم و باز شب بریم عروسی!
خجسته شدیم رفت پی کارش! والا! :)
+++ این "والا" گفتن ها تحت لیسانس صاحبش استفاده شده.مشکل کپی رایت نداره! :)