میخوام یک اعترافی بکنم، فقط یک گروه از آدمها رو میتونم با خودم صمیمی بدونم،
آدمهایی که بتونم پیششون خودم باشم، خود خود خودم؛
که ضعف های من رو ببینن و باز هم دوستم داشته باشن؛
که بتونم روی همدلیشون حساب کنم...
که نترسم ازینکه در مورد من قضاوت کنن و به شوخی و جدی قضاوتشون رو جلوی بقیه به روم بیارن...
اتفاقا همیشه خودم برای رابطه با آدمها پیشقدم میشم،
اتفاقا خودم همیشه شروع میکنم به ندیدن ایرادهای آدم ها و دوست داشتنشون بدون قید و شرط،
اتفاقا همیشه با دیگران همدلی میکنم و در موردشون قضاوت نمیکنم...
منتها خیلی اوقات بقیه معنی بزرگوارانه به رو نیاوردن بدی ها رو متوجه نمیشن و اذیتم میکنن با رفتارشون...
این مطلب رو بخونید، خیلی جالبه، خیلی از رفتارهای ما مصداق خشونت هست
و خودمون خیر نداریم و بقیه رو آزار میدیم : خشونت در ارتباطات
تا یه مدتی کنار میام باهاشون..اما کم کم ازشون دور می شم...