2- همان دو نفر فریاد زدند، "مردم آرام باشید، نمی گذارید صدای امام بهتان برسد. امام را اذیت نکنید." ساکت شدند.
- آقاجان، نمی خواهید حدیثی بگویید که در دنیا و آخرت از ان بهره ببریم.
امام کلمه به کلمه گفت. آرام، تا هر بیست و چهار هزار نفر بنویسند.
- پدرم موسی بن جعفر شنیده از پدرش جعفر بن محمد و او از پدرش محمد بن علی و او از پدرش علی بن حسین و او از پدرش حسین بن علی و او از پدرش علی بن ابی طالب که گفت پیامبر حدیث کرد مرا از جبرئیل که شنیده از خداوند تعالی، کلمه " لااله الاالله" دژ محکم من است، هر کس داخل دژ شود از عذاب من ایمن خواهد بود."
3- ناقه ی امام راه افتاد. چشم ها دنبال ناقه. همه محو حدیث. دوباره ایستاد. دوباره صورت ماه امام از کجاوه بیرون آمد.
- به شرطها و شروطها.
آن دو نفر فریاد زدند:" به شرطها و شروطها؟"
- و انا من شروطها!
( متن از کتاب: آفتاب هشتمین، نوشته لیلا شمس)
4- این داستان ارادت مردم نیشابور به امام رئوف بود... شما داستانتون رو بنویسید برای ما. حتما خواندنی خواهد بود...
+ بعدا نوشت، این مطلب سید حمید مشتاقی نیا را بخوانید خوب است: زمزمه قدسیان
آقـــــا چــرا عبا به سـرخود کشیــــــده ای !؟
با درد کهـــــنه ای به نظــــــر راه مــــی روی!؟
ماننـــــــد مــــــــادرت چقــــــدر راه می روی!
خون ِجگـــــر به سینــــه به اجبــار مــی دهی
راهی نرفتـــــه! تکیــــــه به دیـــوار می دهی
داغ غریبـــــی تـــو، نمـــــــک بر جگــــــر زند
خواهـــــر نداشتی که برایـــــــت به ســـر زند
________________
سلام علیکم بزرگوار.
پیامبر(ص) فرمودند:
هرکس بشارت ماه ربیع الاول را به من بدهد من هم بشارت بهشت را به او می دهم .
_ ضمن قبولی عزاداری هاتون، فرا رسیدن ماه ربیع الاول و ایام با سعادت میلاد آخرین پیام آور الهی، پیامبر رحمت، حضرت محمد مصطفی (ص) رو تبریک و تهنیت عرض می کنم...یـ مهدی (عج) ـا