هفت سال است که منتظرم
منتظرم چنین شبی دوباره تکرار شود
منتظرم که دوباره مرا بفرستید
منتظرم که در خانه تان باشم
و خداحافظی کنم با شما، با عشق...
منتظرم که مرا به مهمانی عشق بفرستید
منتظرم که ...
سالهاست که منتظرم...
هفت سال یک عمر است...
هفت سال چشم انتظاری...
انتظار...
انتظار...
انتظار...
شده از لقلقه ی زبان
به ما یاد دادن تو عزای امام حسین، بکاء اگر میسر نشد، تباکی کن!
کم کم به بکاء میرسی!
شنیدین این مطلبی رو که از قول مرحوم دولابی نقل می کنند؟ :
دستگاه خداوند از دستگاه حضرت یوســف(ع)کمتر نیســت . یکی از هم زندانی های یوسف خوابی را جعل کرد و تعبیرش را از یوسف پرسید.
وقتی یوسف تعبیر کرد آن زندانی گفت دروغ گفتم و خواب را از خودم ساخته بودم! یوسف(ع) گفت : قضی الامر . یعنی کار از کار گذشــــت و آن چه گفتم واقع خواهد شــد.
ما هم چند بار دروغی به خــــدا گفتیم دوستـــــت داریم . بعد که ابتلائات و تبعات دوستی ظاهر شد گفتیم خدایــا دروغ گفتیم.خداوند فرمود: قضی الامر. یعنی کار از کار گذشـــــت و به جمع دوستـــان ما ملحق شدی.