یک فامیلی داریم، فامیل دور ما هستند!

اگر کسی سر سلسله ی خاندانشون رو دعوت کنه،

کل بچه ها و نوه ها و نتیجه ها و عروس ها و داماد ها و ....

خلاصه به قول ما مرغ و خروس هاشون رو هم جمع می کنن می برن مهمونی!

کاملا در تضاده با سر سلسه ی خاندان ما که خواهرشون هست و

خودش هم خیلی جاها رو نمیره، چه برسه بچه هاش و چه برسه ما رو ببره!

روز اول عید داشتیم میرفتیم جایی عید دیدنی که خونه ی دایی این لشکر عظیم بود!

دیدیم اینا دارن از در میرن تو؛ عزیزان راننده سریعا دور زدن و برگشتن که عصری میایم!

کی حوصله داره با این لشکر روبوسی کنه!!!

بعد رفتیم جای دیگه ای و بعد دوباره خونه ی سرسلسله ی خاندان خودمون.

موقع برگشت دیدیم که بعله! این سیل عظیم به آنجا جاری شده اند!

و اینجور بود که عزیزانی که اکراه داشتند از بوسیدن!!!!

مجبور شدن با همه روبوسی کنن و حسابی صورتشون خیس خالی بشه!!!! :)