شبی رسید که در آرزوی صبح امید
هآزار عـمر دگر باید انتظار کشــــید
در آستان سحر ایستاده بود گمان
سیاه کرد مرا آسمان بی خورشید...
هوشنگ ابتهاج
شبی رسید که در آرزوی صبح امید
هآزار عـمر دگر باید انتظار کشــــید
در آستان سحر ایستاده بود گمان
سیاه کرد مرا آسمان بی خورشید...
هوشنگ ابتهاج
1- جمله ی معروفیه که آدم ها اعتراف نمی کنن که پاک و... بشن.
بلکه برای خیلی از آدم ها اعتراف کردن مثل استفراغ می مونه.
اعتراف می کنن که بعد جاش رو با چیز دیگه ای پر کنن.
2- سلینجر میگه که نبوغ موهبت نیست؛
نوعی معلولیته.
در روایات قدیمی مازنی اومده که
سمشکه (تخمه آفتابگردون)،
آدم رو بی شوعر و بی خونه زندگی میکنه!!!
:)
دیدین گاهی دارید تند تند تایپ می کنید یه دفعه به جای " مخاطب" مثلا می نویسید: "مطاخب" ؟!
یعنی حروف کلمه درست هستن، منتها جابه جا نوشته می شه. فکر می کنید علتش چیه؟!
علت اینه که شما مغزتون تند تر از دستتون کلمه رو هجی میکنه و جلو میره.
دست بیچاره از مغز سریع شما عقب میمونه خب!
و اینجوری میشه دیگه.
+ این پست مخاطب خیلی خاص داره: جوجه ی عزیز و نازنینم. :)
قبل اینکه 18 سالگیم تمام بشه بدو بدو رفتم گواهینامه گرفتم.
الان اصلا نمی دونم انگیزم چی بوده خدایی! :)
چون که رانندگی نمی کنم.
داداشم که رفته سربازی ماشین داره اینجا خاک میخوره
و من حتی بهش فکر نکردم که ببرمش بیرون یه دوری بزنم!
:|