672، روزهای پائیزی

1- چند روز پیش، در یک صبح خوب و دل انگیز مهرماه، به ساری رفتم، به دیدن دوست نازنینی که در بلاگستان پیدا شده بود. به منزل دوست داشتنی شان رفتم و بعد هم ساعت ها با هم قدم زدیم و به جاهای مختلف سر زدیم و ... این دوست عزیز یک کیفیت خاصی دارد، جوری است که انگار سالهاست او را می شناسید، انگار شما همیشه چنین دوستی در ساری داشته اید و حالا دارید به دیدنشان می روید. وجود بعضی آدمها در زندگی ما نعمت است، که باید به خاطرش خدا را شکر کرد، بهارنارنج عزیزم از همین دسته دوستان است.


2- فکر می کردم ترافیک کاری مربوط به روزهای اخر شهریور است، ساده اندیشانه فکر می کردم که در مهرماه وقت بیشتری برای خودم خواهم داشت، اما اوضاع بدتر شده، زمان تحویل پروژه ها به سر آمده است و روز به روز فشار کاری بیشتر می شود و .... خب در این بین مسافرتی دلچسب و دوست داشتنی که حدود یک سال منتظرش بودید، پیش می آید. این است که فشار کاری روی شما بیشتر و بیشتر می شود تا بتوانید به مسافرت بروید... عازم مشهد هستم و دعاگوی همه دوستان.


3- روزهای زندگی می گذرند، با شادیهای کوچک، با مهربانیهای غیرمنتظره، اغلب خوب و گاهی هم با کمی دلگیری ... زندگی همین روزهاست، همین روزهای نزدیک به سی سالگی که به سرعت می گذرد. همین روزهایی که یاد می گیرید انتخاب کنید، یاد می گیرید از بعضی چیزها باید گذشت و از برخی نه... همین روزهای خوب و خوش جوانی...


+++ توضیح ضروری:

خانم بهارنارنج نازنینی که در این متن ازشون یاد شده، با خانم مریم روستا، نویسنده وبلاگ بهارنارنج که در پیوندهای بلاگ من هست، دو فرد متفاوت و مجزا هستن، گرچه هر دو نفر از دوستان نازنین و بسیار خوب من هستن. این در جواب خصوصی دوستی بود که به این موضع اشاره داشتن و گویا برداشتشون اشتباه بوده.

۱۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مریم بانو

671، حسین، وارث آدم

" حسین یک درس بزرگتر از شهادتش به ما داده است،

و آن نیمه تمام گذاشتن حج! و به سوی شهادت رفتن است.

حجی که همه اسلافش، اجدادش، جدش و پدرش برای احیای این سنت، جهاد کردند،

این حج را نیمه تمام می گذارد و شهادت را انتخاب میکند،

مراسم حج را به پایان نمی برد، تا به همه ی حج گزاران تاریخ،

نمازگزاران تاریخ، مومنان به سنت ابراهیم، بیاموزد که اگر امامت نباشد،

اگر رهبری نباشد، اگر هدف نباشد، اگر حسین نباشد و اگر یزید باشد،

چرخیدن بر گرد خانه ی خدا، با خانه ی بت مساوی است.

در آن لحظه که حسین حج را نیمه تمام گزاشت و آهنگ کربلا کرد،

کسانی که به طواف، همچنان در غیبت حسین ادامه دادند،

مساوی هستند با کسانی که در همان حال، بر گرد کاخ سبز معاویه در طواف بودند. "

( مجموعه آثار دکتر علی شریعتی، کتاب حج، بخش: بزرگتر از حج، شهادت)



+ عنوان نام یکی دیگر از کتب دکتر شریعتی است.

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۱
مریم بانو

670، هنر متوقف شدن

این روزنوشته محمدرضا شعبانعلی فوق العاده هست. حتما بخونید و بهش فکر کنید.

مطمئنم مثل من مصداقهای زیادی از تصمیمات درست و غلط تو این زمینه رو به خاطر خواهید آورد. :)


۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مریم بانو

669، دندان

اولین بار که دندونپزشکی رفتم، 8 سالم بود. رفته بودم تا یک دندون شیری لق شده رو بکشم. راستش اصلا یونیتی درکار نبود. روی صندلی نشستم و دندونم رو کشیدن و بعدش رفتم سرکلاس. دومین بار هم کلاس پنجم بودم، بازم رفتم و یک دندون شیری رو کشیدم و دوباره رفتم مدرسه. همیشه مسواک میزدم، حتی وقتی مدرسه نمی رفتم روزی سه چهار بار مسواک میزدم و دندون پوسیده نداشتم، تا بیست سالگی.

 اولین بار تو خوابگاه دندون درد گرفتم، به اصرار دوستم رفتم درمانگاه پیش دندون پزشک. دو تا دندونم رو پر کردم و تا دو سال بعد فقط برای کشیدن دوتا دندون عقل رفتم دندونپزشکی. جراحی دندون عقل تجربه بدی بود. برای هر کدوم یکی دو هفته ای از کار و زندگیم افتادم و درد بدی رو تجربه کردم و همین باعث شده که از دندونپزشکی می ترسم.

مدتی هست، حدود چند ماه که دندونم خراب شده و این یک ماه اخیر دردهم داره. حتی وقتی آب می خورم دندونم درد میاد. علتی برای خرابی دندونم اون هم به این شدت پیدا نمی کنم، جز یک چیز. مدتی برای پوست صورتم دارویی مصرف می کردم، صبح که از خواب پامیشدم، دهنم مزه عجیبی داشت و احساس می کردم روی دندونام جرم بسته. حس می کنم علت خرابی دندونم شاید همین باشه. اگر کسی در این مورد اطلاعی داره، بیاد به ما هم بگه. شاید هم علتش چیز دیگه ای.... به هرحال من یک دندون پوسیده دارم که این روزها بدجوری اذیتم میکنه. :(


۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مریم بانو

668، تجربه نزدیک

زندگی مشترک یکی از جاهایی هست که خیلی خوب آدم رو محک میزنه و ادعاهای آدمی رو به بوته آزمایش میگذاره. شاید مهمترین جایی باشه که گذشت و چشم پوشی کردن از بعضی چیزها رو باید دقیقا انجام بدین. کنار اومدن با آدمهای جدید، با سلیقه های متفاوت و نوع نگاه های مختلف به زندگی، همه و همه بخشی از مسائلی هست که در زندگی مشترک وجود داره. اینکه چطور میانه کار رو بگیرید که آرامش دونفره تون بهم نخوره و در عین حال تعامل خوبی هم با بقیه داشته باشید، یکی از تمرینهای مهم رشد تو زندگی هر کسی هست. امروز ایمیلم رو که باز کردم، این جمله های ایمیل هفتگی محمدرضا شعبانعلی خیلی به دلم نشست. این روزها در حال تجربه نزدیک چنین موقعیتی هستم. :)



بله ممکن است دیگران رفتار ما را نفهمند

اما چه باید کرد

اگر دیگران انتظار داشته باشند که فقط کارهایی انجام دهیم که آنها بفهمند

و تصمیم های بگیریم که آنها دلیلش را درک کنند

عملاً انتظار دارند زندگی سطح درک آنها و نگاه آنها به زندگی باشیم

بگذار بگویند غیرمنطقی هستیم یا ضد اجتماعی هستیم

اما به این می ارزد که خودمان باشیم

 تا زمانی که رفتار ما و تصمیم های ما به کسی آسیبی نمیزند

ما توضیحی به کسی بدهکار نیستیم

چقدر زندگی ها که با این توضیح خواستن ها 

و تلاشهای بیهوده برای قانع کردن دیگران بر باد رفته اند

اریک فروم

۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مریم بانو