88، خونه تکونی

از سه شنبه، شروع کردم به تمیز کردن اتاقم و اصطلاحا خونه تکونی.

اتاق های دیگه رو قبلا تمیز و مرتب کرده بودم. از بعد دفاعم نوبت اتاق خودم بود و وسایلم و کلییییی کتاب و جزوه و ....

نتیجه ی این تمیز کاری حدود 3000 برگه ی چرک نویس شد و کلی جزوه و نمونه سوال و .... که دور ریختم.

راستش تا الان نمی تونستم چیزی رو دور بریزم.

همه رو دسته دسته تو کاورهای نایلونی و دکمه ای و پوشه های کاغذی و زونکن (؟) و .... نگه داشته بودم.

به امید اینکه ممکنه یه روزی بخوام دوباره بخونمشون. دوباره به کارم بیاد، دوباره ....

اما  این بار به خودم جرات دادم و هر چیزی که نمی خواستم دوباره بهش برگردم رو ریختم دور.

کاغذهای تک رو رو هم نگه داشتم که به عنوان چرک نویس استفاده کنم. 

بقیه جزوه های کاغذی و ... رو هم که مطمئنن نمی خواستم توی اون زمینه دیگه کار کنم رو گذاشتم دم در.

یک سری چیزها رو که میخوام روشون کار کنم رو گذاشتم توی کمدم که دم دست باشه.

بقیه رو هم توی جعبه ی کمد دیواری که قطعا تا مدت ها و سالها دیگه بهشون برنمی گردم.

با اینکه شدیدا به علم و آموختن علاقه دارم و به نطرم هرچیزی که روی اون کاغذها نوشته شده بود، مهم بود

و باید روزی دقیق و درست دوباره خونی می شد و ازش استفاده می شد،

اما جالبه که با دور ریختنشون به طرز عجیبی احساس خوبی دارم. :)

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مریم بانو

87 ، شکوفه های بهاری

هنوز بهار نیومده.
اما درختای حیاط پر شکوفه شده.
شکوفه های سیب، شکوفه های صورتی زردآلو، شکوفه های آلبالو و...
بهار داره میاد...
۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مریم بانو

86، یک روز در دانشگاه (2)، جراحی لیزیک چشم

حتما شما هم در سالهای اخیر افراد زیادی رو دیدین که با یک جراحی ساده عینکشون رو گذاشتن کنار.
خیلی وسوسه انگیزه، نه؟! فکر کن برای همیشه از تحمل سنگینی یک جسم روی بینی و چشمتون خلاص میشین!
پارسال جمعی از دوستان توی یک رستوران نشسته بودیم و مشغول صرف غذا بودیم.
یکی از دوستانم که مادرشون چشم پزشک بسیار معروف و ماهری هستن، به تازگی همراه خواهرش از آمریکا اومده بود. خواهر دوستم از زمان کودکی عینک میزاشت و آخرین نمره ی چشمش 3.75 بود. پارسال که اومده بود؛
به مادرش گفت که چشماش رو جراحی لیزیک کنه.
 (گویا جراحی هست که در اون عیوب عدسی چشم رو با تراشیدن یک لایه ی چشم با لیزر، برطرف می کنن.)
مادرش هم گفت نه! و هر چه اون اصرار کرد، مادرش راضی نشد.
می گفت کسی با نمره ی چشم زیر 5.5 نباید این جراحی رو انجام بده!
وقتی دوستم تعریف می کرد، من و جمعی دیگر از دوستان که همه مهندس بودند، یک صدا پرسیدیم: چرا؟؟؟
دوست دیگه ای که پزشک بودن، علتش رو برامون توضیح دادن. (ایشون شاگرد اون خانوم چشم پزشک بودن.)
گفت که وقتی این جراحی انجام میشه، قرنیه (؟!) چشم نازک میشه. وقتی فرد به آب مروارید دچار بشه،
بخاطر این نازک بودن؛ امکان جراحی براش نیست و نمیشه بیماریش رو درمان کرد.
و اینکه مراقبت های بعد عمل، مثل اینکه تا مدتی نباید بارسنگین بلند کرد و به صفحه ی مانیتور نگاه نکرد و ....
معمولا رعایت نمیشه، گرچه که خودش رو در ابتدا نشون نمیده، اما آسیب های جدی به بافت چشم میزنه!

+ شنیدین معیار بعضی ها برای انتخاب همسر اینه که دختر خانوم عینکی نباشه!؟
 اونوقت حق نمیدین که طرف با نمره ی زیر 2 بره چشمش رو جراحی کنه؟!
۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مریم بانو

85، اردک

باحال ترین موجودات عالم اردک ها هستند.

یعنی انقدر بیخیال و خنگ هستن که خدا می دونه.

تازه وقتی راه میرن، آدم از خنده ضعف می کنه. :)

+ عکس زیر از اردک هایی که کنار قوهای مهاجر سیبری زندگی می کنن، گرفته شده.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مریم بانو

84، جوجه :)

امروز مادر و جمعی از دوستان رفتن بازار تا جوجه بخرن. :)

این جوجه ها رو می برن توی باغ؛ که کرم و جک و جونورهای توی زمین رو بخوره.

و از سموم برای دفع آفات استفاده نمی کنن.

+ عکس این جوجه غازها تزیینی نمی باشد. پارسال از توی باغچه یکی از اقوام گرفته شده! :)

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مریم بانو