۵۴ مطلب با موضوع «دوست داشتنی ها» ثبت شده است

437، باران تویی

از اول صبح داره بارون میاد.

هوا هم سرد شده.

دیروز روز خیلی خوبی بود.

در معیت یک زن بی نظیر سپری شد. 

من عشق اینجوری رو فقط تو کتابها خونده بودم،

از نردیک ندیده بودم کسی اینچنین عاشق همسرش باشه...


۱۸ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
مریم بانو

420، خلیج نوشت

میخواستم یک شعر یا متن ادبی در مورد خلیج فارس پیدا کنم و براتون بزارم،
بعد عکس ها رو بزارم. منتها چیز جالبی پیدا نکردم.
 این چند عکس از مجموعه عکس هایی هست که برای پروژم
 یکی از اقوام که مهندس یک شرکت نفتی هستن، از تو هلی کوپتر گرفته.
 بعد هم من براش جبران کردم و تو عروسیش با آبکش آب بردم! :)

+ خودم که خیلی این عکس ها رو دوست دارم. امیدوارم که شما هم خوشتون بیاد. :)
۲۸ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱
مریم بانو

406، چای آرام...

برای نمایش مطلب باید رمز عبور را وارد کنید
مریم بانو

402، قصه کیف پول ها

بهانه نوشتن این پست هدیه تولدی هست که دوست عزیزم برام خریده.

باشد که سایر دوستان یاد بگیرن از ایشون! والا...

(البته فیروزه ای عزیز هدیه شون رو به ما دادن و انصافا خیلی هدیه باحالیه.

عکسش رو نمیزارم که ریا نشه و یا دلتون نخواد!)

۱۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مریم بانو

358، عشق کاغذی

تا چند سال پیش ضریب نفوذ اینترنت و رسانه های دیجیتال توی زندگیمون انقدر نبود
 که بتونیم هرچیزی رو به راحتی با گوگل پیدا کنیم و با چند تا کلیک هر عکسی که دوست داریم رو ببینیم.
اقلا من یکی بلد نبودم.
 اون موقع که دبیرستانی بودم، آموزش و پرورش برای نمایشگاه قرآن که توی ماه رمضون برگزار میشد،
ما رو میاورد تهران. یک سالی من اومدم و هرچی تونستم کتاب خریدم.
 سال بعد دیگه کتابی به چشمم نمیومد.
بین غرفه ها داشتم میگشتم، چشمم به یک چیزی افتاد، حریم عشاق.
 آلبوم تصاویر اماکن مقدسه بود.
 160 تا تصویر از کعبه و اماکن زیارتی ار مدینه و عتبات و مشهد الرضا تا قم و ... روی کاغذهای گلاسه.
  خریدمش و تا مدتها هر روز نگاهشون می کردم.
گاهی خانواده و دوستان و اقوام رو هم در این لذت شریک می کردم. 
تا سالها بعد که یاد بگیرم از گوگل عکس هر جایی رو می تونم با کیفیت خوب پیدا کنم،
و بزارم بک گراند کامپیوترم و هرچقدر دلم خواست نگاهش کنم،
لذت بزرگ زندگیم این بود که این آلبوم رو از کاورش در بیارم و تماشاش کنم.
حتی خوابگاه هم برده بودمش با خودم.
امروز صبح توی کتابخونه دیدمش و برش داشتم،
و دوباره با دیدن عکس ها یاد خاطرات خوبم افتادم...
۸ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مریم بانو