اول:
شاگرد جدید: امروز قراره خانم معلم بیاد خونه ما!
مصطفی: خانم معلمت خودش فامیل منه ها!!!
( جمله فوق با پز و این حالت که ما خودمون آخرشیم ادا شده!)
دوم:
مصطفی: انقدر حرصم میگیره مریم میخواد بیاد به این جوجه اردک زشت درس بده!
پدر مصطفی: خب چه اشکالی داره؟ :)
سوم:
مصطفی: شاگرد جدیدت خوبه؟
من: عاااالیه. اصن همه دخترا خوب و درس خون هستن!
مصطفی (با حرص خیلی زیاد!): این دختره جوجه اردک زشت، عینک هم میزنه، سیاه هم هست،
بعد تو میای بهش درس هم میدی، بعدش میگی خوب هم هست؟!
+ شاگرد جدید من، همسایه مصطفی اینا و همسنش هست...