128، تجربه ی شخصی

بعضی ها مداومت بر محبت و مهربانی و گذشت رو لطف و خوبی تعبیر نمی کنن.

بلکه جزو وظایف آدمی  فرض می کنن و خب ادای فریضه هم که واجبه!


۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم بانو

127، سرباز وطن

داداشم نیم ساعت دیگه میره.

تا دفعه ی بعد که بیاد معلوم میشه که کدوم مرز باید بره خدمت کنه. :|

زبونم نمی چرخه دعا کنم که نره مرزهای شرقی.

چون همه ی اون هایی که میرن هم مثل برادر من هستن و فرقی ندارن.

فقط دعا میکنم که هر جایی هست در امنیت و آرامش باشه و به خیر و خوشی خدمتش تمام بشه و برگرده خونه.

الهی آمین...

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم بانو

126، پیاده روی روزانه

امروز با دوستم رفتم پیاده روی.

حدود 2 ساعتی پیاده روی کردیم و رفتیم شهر کتاب و کتاب خریدیم و ...

بماند که همه بهمون میگن این چه وضع پیاده رویه آخه!؟

و این عکس رو هم سر راه گرفتیم.

بهش میگن "کنگر فرنگی" انگاری!

دوستم میگفت گویا دکتر حسابی اون زمانی که توی لبنان بوده و بی پول بوده، از ریشه این گیاه میخورده! 

الله اعلم!



۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم بانو

125، آلوچه!

این عیدی تقدیم دوستان باشه فعلا، به صورت پیش پرداخت!

اصل عیدی رو روز 13 فروردین تقدیم میکنیم!

فعلا شکوفه های گوجه سبز رو داشته باشید،

تا انشالله بعدش میوه رو هم خدمتتون تقدیم کنیم!

باشد که رستگار شویم! :)

+ این باغ کلا پر از درخت های گوجه سبزه، در چند نوع و رنگ و مزه.

منتها به جهت رعایت حال دوستان ما فقط عکس یک درخت رو میزاریم اینجا.

ببینید چقدر دوستتان داریم!!! :)


۱۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم بانو

124، خودشیفتگی!

یه بنده خدایی با پدرم حسابی داشت.

اومده بود پول رو بده، بابا نبود؛ به من میگه پول رو بدم دست شما میرسه بهشون دیگه!؟

گفتم: نمی دونم والا! بابا سفر که رفته بود حدود 100 برابر این مبلغ رو داده بود به من

که مراسم و ....رو راه بندازم که البته پول مورد نیاز برای مراسم یک پنجمش بود!

حالا بازم خود دانید! میخواید بشینید تا بیاد!

+ عجب گدایی هستن بعضیا!!!!

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰
مریم بانو