273، ساعت مچی

هیچوقت به خاطر ندارم که توی زندگیم آدم مال پرستی بوده باشم،

منتها یک ساعت مچی داشتم که خیلی زیبا و قیمتی بود و خیلی هم دوستش داشتم!

واقعا دوستش داشتم و بهش دلبستگی داشتم.

و خب یک روزی هممون به تجربه میفهمیم که چیزی جز خدا پایدار و همیشگی نیست،

و نباید به چیزی یا کسی دلبسته باشیم.

ساعت من توی زیارت دوره تو کربلا، مقام صاحب الزمان کنار نهر فرات از دستم افتاد.

یک مسیر یک طرفه بود که اجازه ی برگشت نمیدادن، البته قصد هم نداشتم که برگردم.

بعد اون دیگه به چیزی دلبستگی پیدا نکردم و الان راحت تر زندگی میکنم.


+ یک روزی هم یاد میگیرم که به آدم ها دلبستگی پیدا نکنم و از اینی که هست هم سبک تر خواهم شد....


++ من خوبم دوستان، شکست عشقی هم نخوردم! :)

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مریم بانو

272، تصمیم

از یه جایی توی زندگی مون باید بشینیم و سنگامونو با خودمون وا بکنیم!

باید تصمیم بگیریم که بالاخره میخوایم چکار کنیم و خب بهاش رو هم بپردازیم.

تصمیم گیری رو به تعویق انداختن؛ مشکلی رو حل نمی کنه، صرفا وقت میخره برامون.

همین!
۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
مریم بانو

271، اصل جبران

همیشه به خاطر داشته باشید کسی که بیش از حد به شما لطف و محبت میکنه،

یعنی خیلی بیشتر از اون مقداری که شما بهش محبت دارید؛

و هیچوقت از هیچی شکایت نمیکنه و ناراحتیشو بروز نمیده،

یه روزی همه ی این خوبیها رو جبران میکنه!

شما رو میزاره و میره. به همین راحتی.
۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مریم بانو

270، آلوچه دزد!

برادر گرامی امروز رفتن سرکشی! بعد قرار بوده بره باغ آلوچه بچینه!

همون زمینی که رفته بوده سرکشی، کنار باغ خاله جان بوده.

به جای اینکه بره از باغ خودمون آلوچه بچینه، رفته یه عاااالمه از باغ خاله آلوچه چیده آورده!

بهش میگیم این آلوچه ی باغ ما نیستا! مزش فرق داره! از کجا چیدی؟!

میگه: حوصله نداشتم برم تا باغ خودمون! (خوبه ماشین داشته حالا!!! )

از همون باغ خاله چیدم دیگه!!!

میگیم: دزدیدی؟! میگه: نه! باغ خاله که دزدی نمیشه!!! حلاله حلاله!!!!



+ ای خدا از دست این پسر!!!!

۱۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
مریم بانو

269، امروز

امروز در مراسم جشنی بودیم و همه تان را یاد کردم.

گفتم خدایا ما خسته شدیم دیگه!!!

این دوستان رو سریعا بفرست خونه ی بخت رااااحت بشیم از دست همشون.

پذیرایی هم مفصل بود، جای همه تون خالی. هر چی که فکر کنید بود.

از انواع میوه و شیرینی و شکلات بگیر تا کیک و ساندویچ شامی و مخلفات و ...

نذر بوده برای شفای مریضی که توی کما بوده.

به هر حال ما یادتون بودیم. هم در مرحله ی دعا و هم پذیرایی! :)



+ یکی از بهترین شب های زندگیم شب تولد امام جواد،

چند سال پیش هست که مشهد بودیم و بعدش قرار بود بریم کربلا...


++ چقدر دلم مشهد میخواد، آدم وقتی داره از غصه میترکه باید بره مشهد،

انگاری تا نری توی بهشت ثامن الائمه دلت آروم نمیگیره...

۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مریم بانو