652، هشتمین آفتاب


- آقاجان مرا در دعاهایتان فراموش نکنید.
+خیال میکنی فراموشت میکنم.
- نه.
+از کجا می دانی؟
- چون شما همیشه شیعیانتان را دعا میکنید. من هم یکی از آنها هستم.
+ غیر ازین چیز دیگری هم هست؟
- نه آقای من، چه چیزی.
+ هروقت خواستی ببینی چقدر یاد تو هستم، ببین تو چقدر یاد منی و من در نظرت چطورم؟



+منبع: هشتمین آفتاب،نوشته لیلا شمس، انتشارات قلمستان،

این کتاب مجموعه یکصد روایت کوتاه از زندگی امام رضا (علیه السلام) هست،

با نثری جذاب و گیرا و خواندنی.

۶ نظر موافقین ۵ مخالفین ۰
مریم بانو

651، لطف بی اندازه (2)

 گاهی کسی در حدی که ما به او لطف و احترام داریم نیست،

مثلا به اندازه 10 تا شایسته احترام هست و ما به او به اندازه 30 تا احترام می گزاریم.

اینجوری برای کسانی که به این فرد در حد 10 تا احترام میگزارن مشکل ایجاد می کنیم.

چون اون فرد شایستگی خودش رو بالاتر از حد احترام واقعی که در شانش هست، خواهد دید.

هر کدوم از آدمها خود به خود مستعد این هستن که دچار انحطاط اخلاقی بشن،

ما به این روند با رفتارمون سرعت نبخشیم.

آدمها رو به القاب و الفاظ و ... تا حد امکان نخونیم و...




۴ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مریم بانو

650، لطف بی اندازه (1)

 محبت مثل دارو می مونه، اکسیره، داروی درمان روح آدمیزاده،

آدمیزاد به هیچ چیزی بیشتر از محبت احتیاج نداره،

بیشتر از غذا و هوا و پوشاک و ... به محبت احتیاج داره.

منتها همه می دونیم که اکسیر رو با قاشق چایخوری به خورد بقیه میدن، نه با شیلنگ!

چون اونجوری راه نفسش بند میاد و رودل میکنه و خونش میفته گردن ماها!

در بهترین حالت از ما طلبکار میشه.

خوبه که خوب باشیم، اما خوب نیست که آدمها رو به خوب بودنمون عادت بدیم...


۵ نظر موافقین ۶ مخالفین ۰
مریم بانو

649، توت فرنگی

چند روزی بود که مادر میگفت توت فرنگی ها رو چرا نمی خورید پس؟
امروز که روز تعطیل بود، فکری به سرم زد،
کمی موز پخته و نصف توت فرنگی ها رو رنده کردم و توی کره سرخ کردم.
بعد ازون کمی مخلوط آب و شکر بهش اضافه کردم تا بجوشه.
بعد بقیه توت فرنگی ها رو چهار قسمت کردم و ریختم توی مواد در حال جوش،
بعد هم کمی آرد جوانه گندم و آرد جوانه جو بهش اضافه کردم،
در نهایت مواد رو داخل ظرفهای پایه دار ریختم و با زردآلوی زعفرونی تزئینشون کردم.
ازونجایی که روزه هستم، هنوز هم نخوردمش ببینم مزش چطوریه.
خدا کنه خوشمزه شده باشه!
طبعا این دسر من درآوردی اسم هم نداره، چون در لحظه و تو آشپزخونه
به ذهنم رسید چکار کنم و چی بهش اضافه کنم. :)

+ توت فرنگی و زردآلو میوه های باغمون هستن.

++ بعدا نوشت: خانواده بسیار خوششون اومد و فرمودن که وقتشه! :)
۱۲ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
مریم بانو

648، مصاحبه

سلام دوستان

میخوام یک فایل صوتی پر کنم برای گروه متمم، با کمک شما عزیزان

یک سوال دارم ازتون، اگر حوصله و فرصتش رو داشتید بنویسید برام:

تا حالا مصاحبه شغلی داشتید؟ چطور بود؟

چه اشتباهاتی داشتید که باعث شد شغلتون رو از دست بدین؟

برای ما بنویسید.

ممنون.

بعدا نوشت:

بزارین کمی توضیح بدم در مورد سوالم:

فرض کنید که ما میریم جایی برای مصاحبه شغلی به صورت شفاهی.

ممکنه به دلیل بی تجربگی یا هر عامل دیگه ای اشتباهاتی بکنیم.

قبول دارم که هر شغلی اقتضائات خودشو داره،

اما به هرحال یک کلیتی مشترک هست که بهتره انجام بشه یا انجام نشه.

میخوام در مورد همین رفتارهای مشترک بد که نباید انجام بدیم بگید برام.

مثلا اعتماد به نفس پارامتر مهمی هست که اگر نداشته باشیم،

احتمالا اصلا شغل رو به دست نمیاریم که بخوایم حفظش کنیم.

این یک پارامتر خوبه که باید باشه، اما پارامترهای بدی که نباید باشن

و رفتارهای بدی که نباید انجام بشن چیه بنا به تجربه شما؟

لطفا در مورد اینها بگید برامون. :)

۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۱
مریم بانو