573، کوتاه نوشت

1- امروز اول بهمن ماه بود. اول یک آغاز، آغاز یک روند جدید در زندگانی، باشد که خوب پیش برود.

2- دلم برایش تنگ شده و نمی توانم این را به او بگویم، دل ندارم که در تنهاییش ناراحت شود ...

3- یکی از ملاکهای خوشبختی از نظر من قدم زدن در غروب یک روز خوب است، حتی در زمستان.

4- یکی دیگر از نشانه های خوشبختی داشتن دوستان خوبی است که همراه با ایشان قدم بزنید.

5- نشانه ی دیگر خوشبختی این است که دوستانی برایتان کتابهایی که دوست دارید هدیه بخرند.

6- سعی کنید مراقب خودتان باشید و لبتان را با لبه کمد تصادم ندهید و شبیه آنجلیناجون نشوید!


+ چقدر مینی مال نویسی سخته ها! :)

۴ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
مریم بانو

572، پرسیده می شویم

از الان به مدت 24 ساعت سوالاتتان را از ما بپرسید، با چند تبصره:

1- سوال شخصی نپرسید، مثلا در مورد خانوادم.

2- در مورد خودم بپرسید و چیزهایی که کنجکاو هستین در موردش.

3- خصوصی نپرسید، مخصوصا کسانی که جزو لیست دوستانم نیستین.


+ متشکرم. بفرمایید. :)

۱۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
مریم بانو

571، جان جهان

از لهیب صحرای سوزان فروغی در چشمان اوست!

و از گسترش ریگها در برابر خورشید صحرا صراحتی بر لبان اوست!

و از باغهای "یثرب" و بستانهای "طائف" و از واحات شناگر حجاز در فضا،

همچون جزائر پراکنده در دریایی از ریگ در زیر نور ماه،

نرمی و طراوتی در قلب او و گرمی و ملایمتی در خون اوست!

و از وزش تندباد صحرا، انقلابی در خیال اوست!

و از راستی تصمیم و درستی اندیشه، برشی در شمشیر و پیام رسالتی در دست اوست!

این همان "محمد بن عبدالله" صلی الله علیه و آله، پیامبر بت شکن تاریخ و کوبنده بت پرستیهائیست که با نام بت پرستی، ثروت و سرمایه، عادات و رسوم کهنه و پرستش احمقانه نژاد و خون، انسان را از برادر انسانش دور می کرد.

این صدا، صدای محمد بود!

ربا و استثمار انسان از انسان تحریم شد!

این صدا، پس از محمد، صدای علی بن ابی طالب علیه السلام بود!

و انقلابی بود بر ضد اجتماعی که شالوده و اساس آن بر پایه ظلم و ستم، تجاوز و طغیان ریخته شده و استوار گشته بود!

این صدا، صدای محمد بود...

+ نقل از کتاب: امام علی، صدای عدالت انسانی، نوشته جرج جرداق،

ترجمه سید هادی خسرو شاهی.


۰ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
مریم بانو

570، مشتری مداری!

1- مادرم وقتی کوچیک بود همراه پدربزرگم رفت پارچه فروشی که پارچه بخرن و همونجا براشون بدوزه. پارچه فروش و خیاط یک نفر و از اقوام دور بود و جزو معدود پارچه فروشان یک راسته ای در شهر. خیاط محترم و بسیار بداخلاق پارچه رو پشت رو میدوزه! هرچی هم بعدش بهش گفتن که این پارچه پشت رو هست، قبول نکرد! و مادر اونقدر اون دامن رو پوشید که خراب شد و دورش انداخت.

۶ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
مریم بانو

569، قدردانی

بعضی آدمها به بخشهایی از وجود ما گره خوردن،

آدمهایی که تو روزهای سخت زندگی بهمون امید و انگیزه می دادن.

کسانی که ما رو تو شرایط سخت زندگی تنها نزاشتن و همراه ما بودن

کسانی که بودنشون و دیدن تلاششون برای زندگی همیشه الهام بخش ما بوده و هست

کسانی که دیدنشون بعد از چند سال تمام خاطرات خوب گذشته رو برات زنده میکنه

کسانی که تو رو یاد دوستانی میندازن که رفتن و ممکنه تا آخر عمر هم نبینیشون

این آدمها از قضا خیلی کم حرف هستن، با نگاه و عملشون تاییدت میکنن

کسانی که خیلی دوست داشتنی هستن و دیدنشون بعد از سالها واقعا حال آدم رو خوب میکنه...




۵ نظر موافقین ۴ مخالفین ۰
مریم بانو