۲۰۰ مطلب با موضوع «روزانه» ثبت شده است

402، قصه کیف پول ها

بهانه نوشتن این پست هدیه تولدی هست که دوست عزیزم برام خریده.

باشد که سایر دوستان یاد بگیرن از ایشون! والا...

(البته فیروزه ای عزیز هدیه شون رو به ما دادن و انصافا خیلی هدیه باحالیه.

عکسش رو نمیزارم که ریا نشه و یا دلتون نخواد!)

۱۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مریم بانو

397، برای دوست عزیزم

می دونم که خیلی هاتون منتظر بودین خبری از من و دوستمون که با هم همسفر بودیم، بشنوین

توصیفات خاص رو کنار می زارم، فقط انقدر بگم که به همون مهربونی و محبتی که هممون فکر میکنیم هست

و حتی مهربونتر از تصور ماست. :)

دوم اینکه خیلی خوشحالم که کسی که از لحاظ اخلاقی و شخصیتی خیلی خیلی با هم تفاوت داریم،

تونستیم نقاط مشتزکی پیدا کنیم، دغدغه های مشترک، اهداف مشترک و ...

جای تک تکتون خالی بود دوستان

امیدوارم که به زودی بقیه دوستانم رو ببینم.


+ عزیزی رو هم دیروز در حرم زیارت کردیم، بی نظیر بود، خیلی خوب و مهربون... 

بابا اینا انقدر مهربون و با محبتن که من از خودم خجالت کشیدم خدایی. :(

۱۷ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
مریم بانو

396، بازگشت

در راه برگشت هستیم، توی قطار

چقدر زود تمام شد، مثل یک چشم بهم زدن...
همیشه بعد از چنین تجربیاتی، میشینم و بهش حسابی فکرمیکنم،
و سعی میکنم برای زندگی روزمره بهترین تاثیر رو ازش بگیرم.
فکر میکنم خیلی جاها هست که باید اخلاق و رفتار آدم مثل این سفر باشه،
 یعنی سفر تمرینی باشه برای اینجور زندگی کردن
مثل زندگی مشترک، کار، تحصیل، دوستی و حتی وبلاگ نویسی.

+ یکی از دوستان بعد عروسیش ماه عسل با همسرش اومده بود.
 یعنی ایشون مهربان همسر رو آورده بودن با خودشون، دو سال پیش البته
++ از جاهایی بود که دلم میخواست همونجا بمونم و زندگی کنم مدتی... با همسر البته!



۱۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مریم بانو

395، دیدار

همیشه از حرمت بوی سیب می آید 

صدای بال ملایک عجیب می آید

سلام ضامن آهو دل شکسته من
به پای بوس نگاهت غریب می آید...

+ یاد همه دوستان بودم... ولی زود تمام شد.



۳ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مریم بانو

386، سفــر

دلا امشب سفـــــر دارم

چه سودایی به سر دارم

...


بشنوید

۳۶ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مریم بانو