بعد ازینکه با مشکلمون کنار اومدیم و دست از شخم زدن خلاهای عاطفی برداشتیم،

باید یک جستجویی در درون خودمون بکنیم، ببینیم چی میخوایم و میخوایم چکار کنیم.

لازمه، تاکید میکنم که لازمه توی این دوران با خودمون صداقت بی رحمانه داشته باشیم.

البته صداقت بی رحمانه به معنی افشاگری و اقدام به فروپاشی روانی! نیست.

اما به هر حال خوبه که روراست باشیم با خودمون. مثلا وقتی که عاشق کسی شدیم،

و بعد به هر دلیلی گسلی اتفاق افتاد و نرسیدیم بهش، خوبه که یک نگاهی به دورن خودمون بکنیم،

و ببینیم اصلا عاشق چی شدیم. این بهمون برای شناخت خودمون و خلا عاطفیمون کمک میکنه.

توی این مرحله بهتره دورو برمون رو شلوغ نکنیم. تصمیمات مهم نگیریم.

 وارد رابطه ی عاطفی با کسی نشیم( خواستگاری نریم و خواستگار راه ندیم!)

تا تکلیفمون با خودمون روشن بشه، وقتی که فهمیدیم دنبال چی هستیم

و چی از زندگی میخوایم، اونوقت میتونیم برای به دست آوردنش تلاش کنیم...

کشف حقیقت وجودی خودمون و تبیین نوع نگاه به عالم و چیزی که میخوایم و ...

خیلی مهمه. اما خوبه که یک چیزی یادمون باشه، ما قرار نیست به یک نقطه، یک آدم،

یک شغل، یک شرایط خاص برسیم. در واقع ما به یک منطقه (area) میرسیم.

این خیلی مهم و قابل تامله که ما قراره به یک طیف برسیم، نه یک تک پالس! :)