1- امروز بر خلاف چند روز گذشته هو خنک تر بود، اما شدیدا شرجی! گرچه من یک ربع بیشتر از خونه بیرون نرفتم، اما خیس عرق شدم. حالا توی این گرمای خرما پزون باید تهران هم برم! دعا کنید که کارهام روی روال بیفته و آموزش دانشگاه از خر شیطون بیاد پایین و مدرک ما رو بهمون بده و ما رو ول کنه بریم! از دیشب هم به یک مسئله ی جالبی دارم فکر میکنم، نمی دونم حلی که من میخوام انجام بدم عملی هست یا نه، باید یه روز برم آی.پی. ام استادم رو ببینم و باهاش حرف بزنم در مورد امکان انجام این حل.


2- روزهای ماه مبارک رو به بیحالی میگذرونید؟ نگران هستین که حال عبادت نداشته باشین؟ علی الحساب همین که بیحال هستیم و حال گناه کردن نداریم خودش یک قدم رو به جلو محسوب میشه. انشالله کم کم حال عبادت هم پیدا میکنیم. این مناجان رمضان رو هم حتما بشنوید. برای اعیاد شعبانیه گذاشته بودمش. اما بازم گفتم که شنیدنش توی این شب ها خالی از لطف نیست. کلیک!


3- این هم عاشقانه نوشت:


با دختری دوست شو که کتاب بخواند.
با دختری دوست شو که پولش را به جای لباس خرج کتاب کند.
دختری که فضای کمد لباس‌هایش تنگ باشد. نه از زیادی لباس. از نگهداری کتاب.
دختری که لیست بلندی از کتاب‌ها را برای خواندن تهیه کرده است.
دختری که کارت کتابخانه سالهای کودکیش را هنوز با خود دارد.

ادامش رو اینجا بخونید: کلیک!