چه  بودی اگر هر زمان چون علی

یلــــــــــی زادی از مــــادر روزگــــار

ترازوی عدلـــــی چنان مستقیــــم

  ستــــون امــــانی چنان استــــــــوار

مکـــــــــارم همان گونه آرامبــــــخش

   مواعــــظ همان گونه آموزگــــــــــــــــار

همــان گونه از ظلــــم بنیـــــــــــاد کن

همــان گونه با زخــم مرحــــــــــم گذار

به مغز عظیمش همان عـــــــزم جم

به کفّ کریمش همان ذوالفقــــــــــــار

همـــــان گونه همچون قضا و قــــــدر

  کمانـــــــــــــــــــــــدار پیکــار پروردگـار

که برکندی از سینه ی دوست، دِق

   بـــرآوردی از جـــان دشـــمن دمــــار


+ محمد حسین شهریار، این شعر را با نگاهی به این جمله ی نویسنده ی مسیحی لبنانی سروده است:

« ماذا عَلَیکِ یا دُنیا لَو حَشَدتِ قُواکِ فَاَعطَیتِ فی کِلّّ زَمَنٍ عَلیاً بعَِقلِه وَ قَلبِه وَ لِسانِه وَ ذی فِقارِه . » 

( علی، صوت العداله الانسانیه. جرج جرداق)


++ چند سال پیش یک مصاحبه ای از جرداق میخوندم، چندباری تاکید کرد که من به غیب اعتقاد ندارم!

بعد حین صحبت هاش گفت که سردر خونه ی پدریم توی لبنان یک کاشی بود

که ما به نوشته ی روی کاشی خیلی اعتقاد داشتیم،

ازش پرسیدن چی روی کاشی نوشته شده بود. گفت: " لا فتی الا علی، لا سیف الا ذوالفقار."

این هم از اعتقاد نداشتن به غیب!

+++ بعدا نوشت: این مصاحبه رو بخونید حتما: کلیک