چند سال پیش با بچه های دانشگاه رفته بودیم مشهد، بعد از امتحانات تیرماه. اون موقع ها یک رسمی بود که حتما باید یک روز برنامه میان-اردو میرفتیم. یعنی اردو در اردو بود! اون سال هم رفتیم نیشابور. مقبره ی عطار و خیام و بعد هم یک جایی موسوم به "روستای چوبی" که یک روز در اختیار ما بود و فقط ما خانوم ها بودیم و خوش می گذشت بهمون. اقلا دیدن چنان جایی وسط کویر جالب بود برامون. :)

قبل از رفتن به روستای چوبی، تو مقبره عطار داشتیم عکس می گرفتیم و سرمون گرم بود که دیدیم دورتر از ما یک گروه 20 نفری از خانوم های عرب با چادر و پوشیه، رفتن وایستادن روی پله های زیر مقبره و توی یک ردیف منظم و همه یک شکل، ژست گرفتن و دارن عکس می گیرن! مشغول نگاه کردن بهشون بودیم که یکی از دوستان سوالی که هممون داشتیم بهش فکر می کردیم رو بلند به زبون آورد:

" اینا چطوری به این عکس بعدا نگاه کنن تشخیص میدن کی به کیه؟! "

آخه دقیقا همشون یک شکل و هم قد و قواره، نه کیفی به کسی آویزون بود؛ نه عینکی و نه خلاصه هیچ وجه تمیزی! و

ما برامون سوال بود که اصلا چرا عکس می گیرن! چطوری بعدا میخوان بگن ما توی عکس بودیم و ...


+ دوستان، من چادری هستم. نیاین بگین این نقد به چادر و ... است.

این صرفا یک حرکت مضحک بود از طرف جمعی از بانوان محترم. همین!