از پدربزرگ کلی چیزهای خوب به من به ارث رسیده.
در مورد ارثیه های معنوی که از ایشون بهم رسیده بعدا مفصل حرف می زنم.
ارثیه های مادی که به شخص من رسیده و مخصوص من بوده چند تا چیز بوده.
یکی یک کلاه شبیه کلاه های سربازای آلمان نازی که مشکی رنگه و من کلی باهاش عکس گرفتم! :)
یک کتاب به اسم" تمدن اسلام و عرب" نوشته گوستاو لوبون.
کتاب قدیمی با چاپ سنگی سال 1318 که یکی از دوستان پدربزرگ سال 1333 بهشون هدیه کرده.
و یک انگشتر عقیق مردونه.
دوتای اولی رو خودشون در قید حیات به من بخشیدن و سومی رو پارسال مادربزرگم.
سوال اینه که با انگشتر عقیق مردونه که اندازه ی دستم هم نیست چکار کنم!؟
تا 2 سال پیش فکر میکردم کتاب مذکور نایاب هست. تا اینکه توی کتابسرا دیدم که به مبلغ 15000 تومن به فروش میرسه!
این بود ارثیه مادی ما.
از مادربزرگ هم یک انگشتر فیروزه ( به نظر من این هم مردونه هست با این طراحی عجیبش!)
و یک تسبیح و سجاده و روسری و مهر و سایر ملزومات نماز به من به ارث رسیده.
+ خدا اموات همه ی شما رو رحمت کنه.
+ این چند روز که مشهد بودم خیلی یادشون میفتادم. دوست داشتم اینا رو جایی بنویسم. :)