1- مدتی ما نخواهیم بود. زیاد دلتنگی نکنید. دخترای خوبی باشید. گیس های همو نکشید. درس و مشقاتونو خوب بخونید. اگر هم من نیامدم، صد تا احتمال بد ممکنه وجود داشته باشه، از نیش عقرب و تصادف و ... و یک احتمال دیگه ( نمیدونم خوبه یا نه!؟) که منو پیش خودشون نگه دارن نزارن بیام. به هر حال این احتمال آخری رو در نظر بگیرین که زیاد غصه نخورین که ما ناراحت میشیم از غصه ی شما.

2- به جهت اینکه خوب نیست چراغ اینجا خاموش بمونه، آرشیو بلاگفا رو آوردم اینجا. تا من نیستم میتونید اون ها رو بخونید. بخصوص پست های مربوط به دفاع بهمن و اسفند رو، که ببینید منم مثل آدمهای دیگه ناامید و دلسرد میشم گاهی، اما خب از رو نمیرم! :)  توی تعطیلات عید هم به پُرحرفی موضعی دچار شده بودم، و کلی پست نوشتم توی یک ماه فروردین. خوندن اونها هم بد نیست. :)

3- من تا برم و برگردم یک سری میوه های ما تمام میشه. تونستین بیاین از طرف من این سهم ما رو بخورین. البته مثل خانم مهندس عزیز نباشیندا! اومده شمال، بعد از یک راهی رفته که نشد بیاد پیش ما. :( نمیگه خب من منتظر سوغاتی هامون بودم. :)



4 - میدونید من به تصادف اعتقاد ندارم. به نظرم هر کسی که میاد توی زندگیمون، به قصدی هست که اومده ( نه که خودش قصدی داره، آفریدگار عالم اینجوری بنا کرده.)، و بناست که ما ازش چیزی یاد بگیریم، باهاش بخندیم و خوش باشیم، دوستی کنیم و ... بنابراین اصلا تصادفی نیست که خدا دوستان خوبی مثل شما رو سر راه من قرار داده، ممنونم بابت همه چیزهای خوبی که بهم یاد دادین. ممنونم که من رو دوست داشتین. بابت داشتن تک تک تون خدا رو شکر میکنم. مـرسی که هستین. :)