یک مطلب تحلیلی هم بنویسیم بعد مدت ها.

اول بگم که لزوما تحلیل های من درست نیست، یک جورایی شاید مشق زندگی باشه.

به عنوان وبلاگ هم اگر نگاه کنید،

گویا هست که من این مطالب رو برای زندگی خودم می نویسم و شاید عمومیت نداشته باشه.

چند سال پیش توی آمریکا اومدن زندگی برندگان جوایز میلیون دلاری لاتاری رو بررسی کردن؛

همه انتظار داریم که وقتی کسی پول کلانی به دستش می رسه، زندگیش تغییر شگرفی بکنه.

اما واقعیت این بود که این آدم ها سالها بعد دوباره همون جای قبلی بودن.

یعنی اون پول یک تغییر کوتاه مدت توی زندگیشون ایجاد کرده بود

و بعد هم دوباره زندگی به همون روال قبلی بود.

مطلبی که هست اینه که تغییر آنی و چیزی در مایه های معجزه هم

اگر ما نخوایم بهاش رو بدیم و هزینه هاش رو بپردازیم، میتونه توی زندگیمون بی اثر باشه.

کلا بدون خواسته قلبی و درونی و بدون تلاش تغییری توی زندگیمون ایجاد نخواهد شد؛

حتی اگر پول کلانی به دستمون برسه، حتی اگر آدم خاصی سر راهمون قرار بگیره، حتی اگر...




بعدا نوشت ( از کامنت بی بی عزیز):

شاه عباس صفوی گاهی لباس گدایی می پوشید و می رفت بین مردم تا ببینه چه خبره. یه روز تو یه خرابه با پیرمرد خارکنی هم صحبت شد که روزی یک عباسی (واحد پول آن زمان) بیشتر درآمد نداشت. شاه عباس به پیرمرد گفت یه آرزو بکن شاید برآورد شده. پیرمرد آرزو می کنه پولدار بشه. شاه عباس فرداش دستور میده پیرمرده فلان خرابه رو والی یه جایی بکنن. پیرمرد هر روز ثروتمندتر و ثروتمند تر میشه؛ کلی مریضی هم داشته البته و نمی تونسته هرچیزی بخوره.  بعد مدتی به حساب و کتابش رسیدگی می کنن می بینن دخل و خرجش همون یک عباسی زمان فقرشه. به نظر میاد که این داستان هم شاهدی بر مطلب پست هست. :)