برای زندگی

مث درس خوندم که تا سه روز ثانیه هایی که میخونم رو یادداشت میکنم ولی یه روز دیر از خواب پا میشم و اون روز و روزای دیگه رو نمیخونم:(

اصا نمیدونم واس کنکور چی کار کنم

باو ول کنید دیگه! هر چى میگن چرته! اتفاقن واسه کنکور باید موشکى عمل کنى . چون که تراز ماه هاى اولتون باید بالا باشه تا بعد با نگاه بهشون بگى من چه توپ بودما باید بازم همینجورى باشم. واسه من که این جواب داد و خیلیم خوب بود. مشاورمم دکتر افشار بود که تو کارش جزو نامبر وان هاى تهرانه. پس حرف هرکسى مخصوصن مشاوراى قلمچى و پشتیباناشون رو جدى نگیرید که همانا خودشون تله هستند. والسلام :))

خب حالا میریم سراغ مثال در این باب! خب مثال نداریم که :| آهااااااااا! اتفاقن یه مثال دارییییییم توپ! مثل کنکورم آبکى و فرعى نیست و برمیگرده به اصل ماجرا . همین عبادت! من دیدم آدمایى که در عبادت خدا موشکى عمل کردن و بعدش کلن از دین و ایمانشون افتادن و خدا پیغمبرم قبول ندارن. یه مسلمون همین که پاشه قبل نماز صبح دو مین تو سجاده ش بشینه خلوت کنه خودش نماز شبه و نباید که یهو از یازده رکعت شروع کنه و کارى کنه که حال نماز واجباشو دیگه نداشته باشه. یا همین جماعت خشکه مقدسى که واسه پول دادن به آقاى فروشنده از دستشون استفاده نمیکنن و جاش از موچین(!) استفاده میکنن. یکى نیس بگه دستو ول کردى ابزار آرایشى جایگزین کردى؟ انبر منقل میاوردى که سنگین تر بود!!! 

مثال دیگه بر میگرده به جناب احمدی نژاد و دولت خدومش که به صورت ضربتى کشور رو بمب بارون کردن و یارانشون که الان دلواپسن خرابکاریهاشون از بین بره. اینا نمونه ى بارز کله خر بودن و خراب کردن چهره ى نظام وانقلاب و اسلام هستن.  از یه طرف چه اهانت ها که به کشورها نمیکردن و از طرف دیگه اسرائیل رو برادر میدونستن. نمونه هایى در سطح بین المللى هم هست که به علت ضیق وقت از ذکر کردنش چشم میپوشم باشد که رستگار شوم مثلن!

می خوام مثال سوم رو که خودم یه نمونه عینیش هستم با رسم شکل  توضیح بدم حتا

حالا بستگی به ری اکش هر فرد داره که وقتی به این حد آستانه رسید چکار کنه

این مهمه که وقتی به اون حد آستانه رسیدی و اشباع شدی بتونی مسیرت رو درست انخاب کنی

که سیرت نزولی باشه یا صعودی

همون قضیه افراط و تفریط خودمون در واقع

من خودم شخصن تو این زمینه کاملا مشکل دارم در واقع مصداق رومی رومی و زنگی زنگی هستم یه جورایی

خیلی هم سعی می کنم بتونم این مسیر رو درست انتخاب کنم

برای همین کلی تقلا می کنم و زحمت می کشم و مراعات می کنم و تلاش می کنم و... اما تو یه لحظه دوباره روز از نو رو روزی از نو

نمی دونم مثالی که تو ذهنم داشتم رو تونستم منتقل کنم یا نه ولی منظورم همون سطر آخر بود که گاهی برای تغییر یه اخلاق و رفتار بدت کلی تقلا می کنی اما تو یه لحظه می رسی به یه نقطه ای که همه چی فینیش اگه درست بود..

+بشمر 3

مثالشم خودمم...دلیلشُ هم نمیگم...دیکتاتورم هسدم!

+بشمر 2

+ اینکه یکی رو به شدت دوست داری و بهش احترام میذاری؛ اونقدر که از اشتباهات ریز و درشتش فاکتور می گیری  بعد یهو سر بزنگاه قدرت کنترلت رو از دست میدی و بوووووووووووووووم

+ بشمر 1