اولین بار اسمش رو تو معارفه شنیده بودیم.

بچه های سال بالاتر گفته بودن اخلاق ها و سختگیری های خاصی داره.

اولین برخورد من با این آدم یک چیز خیلی خاصی رو برام روشن کرد.

از صداش، از نگاهش، از طرز رفتارش و از همه چیزش

می شد فهمید که توی زندگیش خیلی رنج کشیده.

من تا اون سن همچین کیفیتی رو توی کسی تو زندگیم ندیده بودم.

اما بعد از اون آدمهای زیادی رو اون شکلی دیدم...


اغلب برای این آدمها هیچ کاری نمیشه کرد، ما رنج اونها رو نمی تونیم درک کنیم،

حتی نمی تونیم گوش شنوایی براشون باشیم، چون اونها اهل حرف زدن نیستن،

فقط میشه پیششون نشست، باهاشون همراهی کرد، سکوت کرد، زندگی کرد...