یکی از توفیقات بزرگ زندگی هر کسی میتونه همسفر شدن با یک آدم بی نظیر باشه.
چند ساعتی قبل اذان صبح بود که بیدار شده بودیم بریم حرم امام حسین (علیه السلام)
و خوشحال ازینکه صاحب هتل در رو برامون باز کرده که بریم برای زیارت
رفتیم تو ورودی روضه نشستیم و مداح مون شروع کرد به خوندن زیارت عاشورا
همسفر بی نظیر ما هم باهامون بودن و بخشی از زیارت رو خوندن برامون
وسط های صد لعن بود که بلند شدن و یک گوشه ای ایستادن به نماز شب،
من اونموقع انقدر گرم حال خودم و صبح دل انگیز حرم سیدالشهدا  بودم
که به این نکاتی که می تونست برای زندگیم درسی باشه توجه نمی کردم،
اما بعدها که بهش فکر کردم، وقتایی که به اهمیت نماز فکر میکنم...

+ همسفر بی نظیر ما استادی بودن که در این پست ازشون یاد کردم.