سالهاست که مراسم شب نهم عاشورا توی تکیه محله پدری به میزبانی ما برگزار میشه.

پدر و مادرم اعتقاد دارن که هزینه این میزبانی از هیچ جای خرج های زندگی کم نمی کنه.

برای من سالها پیش محرم کلا تو یک شب خلاصه میشد، شب دهم، شب امام حسین.

 اون موقع ها سنی هم نداشتم و طبعا عقل و تجربه زندگیم به خیلی چیزها نمی رسید.

بعد بنا به اتفاقی، حادثه ای، یا چیزی از این دست که قبلا هم بارها در موردش نوشتم،

سفری جور شد برای کربلا، سن من خیلی کم بود، توی نجف تازه 21 سالم شده بود،

شرحش مفصله، از سفرم همینقدر بگم که ما تو کربلا مهمان حضرت عباس بودیم،

هتل ما 50 قدم با حرم ایشون فاصله داشت، کافی بود از در هتل بیای بیرون تا ...

 یکی از بهترین موقعیت ها برای زیارت امام حسین شب نیمه شعبان هست،

ما اون شب رو تا صبح تو حرم حضرت عباس بودیم و منتظر که بریم حرم امام حسین،

ما آداب میهمان بودن رو بلد نبودیم، متوجه نبودیم میزبان ما ایشون هستن،شاکی بودیم،

اما بالاخره متوجه شدیم، شب آخر اقامت مون تو کربلا سخاوت میزبان رو متوجه شدیم...

حالا سالهاست آرزو میکنیم کاش یک شب دیگه رو تو حرم سقا به صبح برسونیم...



امشب روضه هم لازم داره مگه؟...


+ بعدا نوشت:  زیارت امام حسین معرفتی میخواد که من اونموقع نداشتم، الان هم ندارم.

اما به هرحال بی سوادا و بی معرفت هایی هم که دلشون کربلا میخواد...

تا امروز دیده یا شنیده نشده که شهید علقمه ناامیدشون کنه...

خیلی طول کشید تا ما متوجه این بشیم که کربلا رو به دعوت ایشون رفتیم...

و اما حسین... من هیچی ازشون نمیدونم... هیچی بلد نیستم...