" اکثر آنهایی که رو به روی امام حسین در روز عاشورا ایستادند، در پی پاداش مادی نبودند، آنها نماز هم میخواندند، طولانی تر از امام حسین؛ حج هم به جا می آوردند، نه مثل امام نیمه کاره؛ آنها فکر می کردند دشمن رافضی دین خدا را می کشند، حسین را."1

امروز از جایی که ما ایستاده ایم، نگاه به این واقعه، و تشخیص درست و نادرست کار ساده ایست. چون گذر زمان نشان داده که پیروز واقعی این حادثه همان امام شهیدی است که به همراه کل یاران و مردان خانواده اش، در صحرای تفتیده ای تشنه لب شهید شده اند، و دشمن بنا را بر محو و نابودی شان گذاشته بود، اما امروز صدا و حرف‌هایش از میان غبار نیرنگ و فریب متولیان رسمی مذهب، از زندان زر و زور و تزویر، قرنها گذشته و به ما رسیده است. امام حسین، مرد عجیبی است. مردانی اندک در مقابل لشکر چند ده هزار نفری به حمایت از او و خانواده اش بر می خیزند، همه شان میدانند که به فجیع ترین شکل ممکن کشته خواهند شد، اما لحظه ای در او و راهش شک نمی کنند. بنی امیه ( در لهوف حوادث بعد از عاشورا را بخوانید)، تصور کرد که انتقام پدرانش را از آل پیامبر  گرفته است، اما پس از سالها و قرن ها صدای حسین به ما رسیده است. دهم عاشورای سال 61 هجری کربلای مردان آن عصر بوده است، کربلای ما امروز هست، هر روز زندگی ما کربلای ماست. کربلا جایی برای رو شدن حقیقت های درونی هر کسی هست. جایی است که نشان خواهیم داد که آیا حسین "موضوع مراسم" ماست یا "هدف مراسم". کربلا مرثیه نیست، حماسه هست، با همه ی عظمت های در خور یک حماسه کامل. ما اما به خودمان بنگریم، ببینیم که پس از اتمام مراسم عزاداری مان، در عصر و زمان خود چگونه هستیم. همچنان که بر آزاده دشت کربلا گریه میکنیم و بر سر و سینه میزنیم که پیکرش زیر سم اسبان مانده است، در زندگی خودمان کسی را زیر دست و پایمان له میکنیم یا نه... حق کسی را زیر پا خواهیم گذاشت یا نه ... امام زمان خودمان را چگونه در می یابیم... به خودمان نگاه کنیم، کربلای ما زندگی ماست، هر روز عاشورای ماست... ما حماسه خودمان را خلق کنیم...

"و هیچ‌کس را تا به بلای کربلا نیازموده‌اند از دنیا نخواهند برد."2


+ نقل قول ها:

1- محمدرضا شعبانعلی، در صفحه اینستاگرام شخصی

2- مریم روستای عزیز، وبلاگ برای خاطر آیه ها.