1- یک مطلبی رو مدتی هست دوست دارم اینجا بنویسم. چند روز پیش بهانه ای دست داد برای نوشتنش. چند شب پیش تو پیج یکی از فلوشوندگان(؟!) اینستاگرام یک عکسی بود و ازون مهمتر مطلبی زیرش نوشته بود که نقد غیر منصفانه ای بود به چیزی و من اصلا حرفش رو قبول نداشتم. به نامبرده گفتم حالت کلی نداره و باز ایشون سر حرف خودشون بودند و با کلمات بازی می کردن... یک دفعه یادم اومد که خب پیج خودش هست و من میتونم نخونمش! به همین راحتی!

2- خانم نویسنده ای هم سن و سالم هست که وبلاگ می نویسه و از زن بودن به انحاء مختلف می ناله و ... کلا درک نمیکنم مشکلش چیه. یا من زیادی بسته و دگم بار اومدم یا ایشون... نمی دونم. حتی یک بار فکر کردم جوابی برای یکی از پست هاش بنویسم، اما بعد به این نتیجه رسیدم که من میتونم نخونم وبلاگش رو ( با اینکه قلم خیلی خوبی داره). وبلاگ یک فضای شخصی هست و من اگر موافقش نیستم میتونم نخونمش! به همین راحتی!

3- برای همه بلاگرها کم و بیش پیش میاد و برای من هم پیش اومده، اینکه کسی بیاد و به راحتی هرچی از دهنش در میاد بهتون بگه و بره. ( سوای این مطلب که اون آدم احتمالا مشکلی روحی روانی داره که فکر میکنه فحش دادن مشکلی رو حل میکنه و صدالبته قصدی جز ناراحت کردن شما نداره.)، سوالی که همیشه برای من پیش میاد اینه که خب اگر ما با وبلاگی مشکل داریم و از نویسنده یا ریختش یا روابطش خوشمون نمیاد، می تونیم نخونیمش! به همین راحتی!

4- تو فضای مجازی مخاطب داشتن مطلب مهمی هست. وقتی با کسی مشکل دارید، عقایدش رو نمی پسندید، با نوشته هاش مشکل دارید، بهترین راه اینه که اون رو از داشتن مخاطبی مثل خودتون محروم کنید! تمام.

:)


+ بعدا نوشت. این مطلب جالبه: فریبایی یا فریبندگی