در این یکنواختی تنوع یا تنوعی یکسان، یکسانی زمان و مکان تمام روز در یک زمان و یک مکان

در آنی مدام و لحظه ای پایدار به سر می بردیم، در گذرانی ایستا...

ما گویی بر رشته ای از زمان و مکان یگانه می راندیم،

رشته ای که در خلال روز و طبیعت سیر می کرد و آن دو را به هم پیوند می داد.

مثال دیگر نوروز است و تحویل سال،

در لحظه ای  دلخواه ( که در مورد ما در تعادل ربیعی یعنی روز اول بهار است)

سالی را تمام و سالی دیگر را شروع می کنیم،

کهنگی و فرسودگی را به یکی می دهیم و تازگی و نودمیدگی را به دیگری

( می توانستیم لحظه ای دیگر را انتخاب کنیم، مثل سال مسیحی، یا آن را گردان و متغیر بگیریم، مثل تقویم و سال قمری)

البته در سال شمسی و قمری  زمان ( سال) در یک کلمه به گردش کیهان وابسته است،

اما اینکه ما در کجا زمانی (سالی) را تمام یا آغاز کنیم،

در کجا آن دو را از هم جدا و به هر یک معنایی دیگر بدهیم، آن "جا" با ماست.