ای مطلع شرق تغزل، چشمهایت

خورشیدها سرمی زنند از پیش پایت


ای عطر تو از آُسمان نیلوفری تر

پیچیده در هُرم نفسهایم، صدایت


آیینه موسیقی چشم تو، باران

پژواک رنگ و بوی گل، موج صدایت


با دستهایت پل زدی ای نبض آبی

بر شانه های من، پلی تا بی نهایت


پس دست کم بگذار تا روز مبادا

در چشم من باقی بماند جای پایت


(قیصر امین پور، دستور زبان عشق)


+ همانطور که تعدادی از دوستان می دانند و بعضی نمی دانند، یک هفته پیش در شب میلاد امام حسن مجتبی، مراسم عقد ساده و دوست داشتنی ما در منزلمان برگزار شد. دعاگوی تک تک دوستان بودیم. برایتان چنین لحظات خوبی را از ته دلم آرزو می کنم.