1- گاهی ما آدمها باورمون نمیشه که هرچیزی عمری داره و تمام میشه. ولی هرچیزی یک روز تمام میشه. عمر رابطه ها تمام میشه، آدمها عوض میشن و رابطه های قدیمی کارکردهای خودشون رو از دست میدن. این رو اولین بار وقتی لمس کردم که با دوستان مدرسه تهران قبول شدیم. اونها همشون یک دانشگاه و من تنهایی یک دانشگاه دیگه، بدون هیچ دوستی... یادمه یک بار ازین سر تهران کوبیدم رفتم اون سر تهران که دوستانم رو ببینم... اما دوستانم رو ندیدم، کسان دیگه ای بودن. عوض شده بودن. گاهی هرچی هم که زور بزنیم تا ثابت کنیم که همه چیز خوبه و سرجاشه و ... نمیشه. هرچی هم به روی خودمون نیاریم، نمیشه. یک روزی مجبوریم این واقعیت رو بپذیریم...


2- گاهی ما از بعضی اطرافیانمون به عنوان سطل آشغال عواطف و احساسات بد و منفی استفاده می کنیم. موقع هایی که حالمون خرابه بهشون می پریم، بهشون روتُرش می کنیم، قهر می کنیم باهاشون و به طور کلی شخصیت انسانی این آدمها رو نادیده می گیریم، یادمون میره که هرکسی به احترام و محبت و توجه احتیاج داره. این آدم ما رو با بزرگواری تحمل می کنه، حتی ممکنه بپذیره که این خصلت رفتاری ماست و بهمون باج هم بده. اما یک روزی، از ما خسته میشه و میزاره میره. ما رو نادیده می گیره، از رومون رد میشه. اونوقت از هیچ کسی جز خودمون نباید گله کنیم. یادمون باشه که هرچیزی عمری داره...