1- اگر بتوانم از خداوند همین الان یک سوال بپرسم و پاسخش را بی درنگ دریافت کنم، حتما خواهم پرسید که دوستان سوری من کجا هستند؟ حالشان خوب است؟ آواره نشده اند؟ کشورشان تا کی باید در جنگ بسوزد؟ می دانید، وقتی به این فکر می کنم که چهارسال آخری که می توانستند در صلح و صفا در کنار خانواده هایشان باشند را صرف تحصیل در کشوری دیگر کردند تا آینده ای بهتر داشته باشند و چیزی جز جنگ و بدبختی و ناامنی نصیبشان نشده، دلم می سوزد...

2- "جنگ همیشه هست. جنگ در زمان ما در سراسر جهان زبانه کشیده و دلیلی ندارد باور کنیم در آینده متوقف خواهد شد. انسان، متمدن تر شده  و هدفش از نابودی هم نوعش بی رحمانه تر...من بارها دیده ام که اگر کسی فقط یک بار خودش ببیند که گاز سفید فسفر با صورت یک بچه چه می کند، یا یک گلوله چه درد بی صدایی به جا می گذارد یا چطور یک ترکش می تواند پای کسی را شکاف دهد، اگر خودش آنجا باشد و این ترس و اندوه را فقط برای یک بار ببیند، می فهمد که هیچ چیز ارزش آن را ندارد که بگذاریم این اتفاقات حتی برای یک نفر بیفتد، چه برسد به هزاران نفر." جیمز نچوی _ عکاس جنگ"


سوریه، سال 2015


+ عنوان پست، نام یکی از کتابهای اوریانا فالاچی است.