۱۰۶ مطلب در فروردين ۱۳۹۳ ثبت شده است

185،آرامش

دیروز مهمان یکی ازدوستانم بودیم،

یک خونه ی کوچیک و آروم با میزبانی گرم و بامحبت
دوستم و همسرش هر دو طلبه هستن( بعد اتمام ارشد رفتن حوزه)
و از بهترین آدم هایی هستن که از نزدیک میشناسمشون.
حج مشرف شده بودن و دیروز یک مهمونی خانومانه داشتن، انقدر ساده و صمیمی که آدم لذت میبرد.
جای همه ی دوستان خالی.
+ دوستم و همسرش با درآمد خیلی کم زندگی میکنن،
 ولی اینهمه برکت که به زندگیشون سرازیر شده واقعا جالب و دیدنیه.



۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مریم بانو

184، قصه دوستی

حکایت دوستانم و من،

حکایت ماه است و برکه.

دور از هم و در دل هم...
۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مریم بانو

183، طناب رابطه

هر رابطه ای مثل طناب میمونه.

اولش صاف و یکدسته.

همه چیز واضح و خوب و محکمه!

اما گاهی این طناب پاره میشه، به هر دلیلی...

گره زدن طناب سخته!

تازه ازون به بعد رابطه دچار یک دست انداز عمیق میشه.

دیگه ازین سر نمی تونی به راحتی به اون سر طناب نگاه کنی و دوستت رو ببینی...


۶ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مریم بانو

182، تولدت مبارک سرباز وطن!

من این فرصت رو داشتم که به جای عروسک،
با داداش کوچیکم بازی کنم.
به جای بغل کردن اسباب بازی هام داداشم رو بغل کنم.
اولین حس های مادرانه ی من مربوط به همون روزهاست
مال پسر نازنازی و شیرین زبونی که حالا
 توی عکس ها معلومه که چقدر بزرگ شده
به جز اون هنوز هم برای من همون ته تغاری خونه هست
همیشه اینکه بزرگ بشه، برام باور نکردنی بوده
و حالا که درسش تمام شده و رفته سربازی
هنوز هم باورم نمیشه که همه ی خاطرات خوب بچگیمون تمام شده...
هنوز هم بعضی شب ها از نگرانی براش خوابم نمیبره...

اما چه بخوایم و چه نخوایم زندگی میگذره ...
تولدت مبارک برادر مرزبان من...
۷ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مریم بانو

181، رزومه ی کاری!

به جهت رزومه ی کاری کار زیر رو خدمتتون تقدیم میکنم:

پیتزا متری! ( در ابعاد سینی فر! )



۱۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مریم بانو