۳۸ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

297، مخاطب خاص و بستنی!

امروز با خواهر گرامی بیرون رفته بودیم و در خیابان دز حال قدم زدن بودیم،

که دیدیم یک عدد زوج خوشبخت که به زحمت سنشان به 16 میرسید، دارند از روبرو می آیند.

در حال میل بستنی بودند گویا؛ که بستنی شان تمام شد

و آقای محترم ابتدا چوب بستنی و سپس لیوان آن را به حالت پرتابی پرت کردند!

خانم محترم هم خیلی ازین حرکت قهرمانانه مردش! ذوق زده شده و خنده ای عشقولی فرمودند!

به خواهر گرامی گفتم من اگر با کسی برم بیرون و همچین کاری بکنه، با پشت دست میزنم توی دهنش!

خواهر گرام فرمودن، من کیفم رو میکوبم روی سرش! بی فرهنگ بی نزاکت!


+ پدر گرامی نمیزارن ما یک پوست تخمه از شیشه ی ماشین بندازیم بیرون!!!

میگن پوست میوه و تخمه رو اگر کیسه نایلونی ندارین بریزین زیر پاتون بعدا جارو میکنم من!

والا...

۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مریم بانو

296، گل

دیگر ز شاخ سرو سهی بلبل صبور

گلبانگ زد که چشم بد از روی گل به دور

ای گل به شکر آنکه تویی پادشاه حسن

با بلبلان بی دل شیدا مکن غرور

از دست غیبت تو شکایت نمیکنم

تا نیست غیبتی نبود لذت حضور

گر دیگران به عیش و طرب خرّمند و شاد

ما را غم نگار بود مایه ی سرور

حافظ شکایت از غم هجران چه میکنی

در هجر وصل باشد و در ظلمت است نور

+ گل های منزل خاله جان.

۱۴ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مریم بانو

295، چند ماجرای روزانه! :)

1- دوستی تعریف میکرد که آقایی ازش خواستگاری کرد. دوستم با پدرش صحبت کرد در مورد اون آقا.

پدر گرامی دوستم فردا صبح از محل کارش بهش زنگ میزنه و میگه که دخترم! به نظرم بهتره بگیم نیان!

رفتم پروفایل فیس بوکش رو چک کردم. به نظر خیلی آدم خوبی نیست. هرز هم میپره گاهی!!!... و تمام!


+ خلاصه گفتم دوستان حواستون به اعمالتون توی دنیای مجازی باشه!!! خودم هم البته!!!


2- همسایه ی عزیزی داریم که چند سالی برای یه دونه پسرش دنبال همسر میگشت،

(خواستگاری من نیومدا! موضوع رو شخصیش نکنید!!! )

و دل خیلی ها رو توی این مدت با کارها و نظراتش شکوند. البته آدم خیلی خوبیه.

دست آخر رفت جایی خواستگاری. دختره اول با حجاب شبیه زنهای عربستانی اومد جلو

و اینا دیدن و ازونجایی که پسرشون اصرار داشت، پسندیدن به ناچار! و عقد کردن...

چند روز پیش عروس و داماد رو توی خیابون دیدم! خانوم وضعی ناگفتنی داشت...


+ خلاصه حواستون به دلهای مردم باشه که خدا جای حق نشسته!!!


3- به این کاکتوس میگن: زبون مادر شوهر!

تعبیرش هم اینه که زبون مادر شوهر اگر خوب باشه گلهای به این زیبایی داره

و دُرّ و گوهر می افشاند مادر شوهر عزیز تر از جان!

اگر هم بد باشه که گفتن نداره! کاکتوسه خب!!! :|



4- این هم کاکتوس دیگر تقدیم به همه ی عزیزان. گل های من خشک شده. :(

اینا کاکتوس های دست پرورده ی مامانه.



اللهم عجل لولیک الفرج

۲۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مریم بانو