۷۵ مطلب در اسفند ۱۳۹۲ ثبت شده است

69

میخواستم برم برای بچه های دانشکده و بعضی کارمندا و رئیس دانشکده و .... که دیروز ندیدمشون،

شیرینی بخرم.

خونه ی داییم نزدیک شیرینی فروشی معروف شهر ماست.

زنگ زدم خونشون که برم عصری یه ساعت پیششون.

نگو دایی زاده هام از خودم زرنگ ترن! خودشونو فردا شب دعوت کردن خونه ی ما.

به صرف پیتزای یک متری! :)

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مریم بانو

68

مادر مریض شده و من سوپ درست کردم براش.

لبو و موسیر و ادویه کاری و کلی چیز عجیب و غریب دیگه ریختم توی سوپ.

فقط خدا کنه حالش بدتر نشه کارش به بیمارستان نکشه!

+ گاهی فکر میکنم حق دارن که بهم میگن زیادی مبتکرانه آشپزی می کنی!!!

البته گاهی هم انگشتاشونو میخورنا! در حدی که خودم گشنه میمونم! :(

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مریم بانو

67

1- جمله ی معروفیه که آدم ها اعتراف نمی کنن که پاک و... بشن.
 بلکه برای خیلی از آدم ها اعتراف کردن مثل استفراغ می مونه. اعتراف می کنن که بعد جاش رو با چیز دیگه ای پر کنن.

2- توی مدتی که روی پایان نامم کار می کردم، کلی آدم جالب دیدم، کلی...

3- تا آخر سال ازینجا اثاث کشی می کنیم به جای دیگری!

فعلا یه مقداری وسایلمون رو بردیم چیدیم. ایشالله بعدا کاملا نقل مکان میکنیم.

میریم اینجا:  maryami290.blog.ir


۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مریم بانو

66، :(

سالهاست که تلویزیون نگاه نمی کنم.

مدت هاست که اخبار گوش نمی کنم.

مدت هاست که تو پورتال های خبری فقط دستور پخت غذا و.... از همین چیزهای بی خاصیت می خونم.

حدود 2 ساله که از دوستان سوری بی خبر هستم.

حتی دوست ندارم به این فکر کنم که نکنه اتفاقی براشون افتاده. گرچه شهر یکیشون کلا به توبره کشیده شده. :(

اصلا طاقت این حجم درد رو ندارم که بخوام حتی تصور کنم...

+ مادر اینجور وقتا با صدای بلند میگه: " خدایا صاحب ما رو زودتر برسون. " الهی آمین...

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰
مریم بانو

65، حورالعین!؟ :)


این هم تصویر حورالعین ما!

حتی تطابق اسمی هم داره.

هر کسی هم معنی اسمش رو ازش بپرسه، میگه یعنی " سیاه چشم بهشتی". 

اعجوبه ایه برای خودش.

ناز و شیرین. همونجوری که هر کسی آرزو داره دخترش باشه! :)


۵ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰
مریم بانو