۲۸ مطلب در آبان ۱۳۹۳ ثبت شده است

486، روزی دیگر

1- بیشتر از 24 ساعت هست که من از در خونه نرفتم بیرون. سرما خوردم به فجیع ترین شکل ممکن و همه بدنم درد میکنه. گلو درد شدید دارم. خلاصه که اگر رفتنی شدم، حلال کنید دوستان. دو سه روزه فقط سوپ و دمنوش میخورم، زندگی آبکی پیدا کردم!

2- دیروز عصر رفتیم عیادت کوچولوهای بیمارستان کودکان. حالمان بسی خراب شد از دیدنشان، ولی خب اونها خوشحال شدن. مادری میگفت دعا کنید بچه م زودتر خوب بشه بریم ازینجا. خسته شدم دیگه از درو دیوار بیمارستان. بچه چندماهه ش نارسایی کلیوی داشت. مادر خیلی کم سن و سالی که نوزادش هیدروسفالی داشت، جاش رو خیس کرده بود، مادر منگ بود اما... خدا بهمون رحم کنه.

3- تا الان پیش اومده بخواین بدون خانواده تون برید سفر؟ موقع خداحافظی باهاشون چه حسی دارین؟ حالا یه سوال دیگه، وقتی رفتین مشهد، موقع خداحافظی و برگشتن از اونجا چه حس و حالی دارین؟ تازه امام رضا که با رفتن ما تنها نمیشه. زائراش یک لحظه تنهاش نمیزارن، اما همین که میدونیم امام رئوف ما "غریب الغربا" ست، کافیه تا با یک دلتنگی عمیق خداحافطی کنیم باهاشون؛ انگار یک تیکه از وجود آدم تو صحن حرم جا میمونه...

حالا تصور کنید حال زنی رو که تمام مردان خانواده ش شهید شدن (أَلسَّلامُ عَلى شَهیدِ الشُّهَدآءِ)،

و بدن هاشون برهنه روی خاک ها افتاده (أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسادِ الْعارِیاتِ)،

و بدن هاشون قطعه قطعه شده (أَلسَّلامُ عَلَى الاَْعْضآءِ الْمُقَطَّعاتِ)،

و سرهاشون به روی نیزه رفته (أَلسَّلامُ عَلَى الرُّؤُوسِ الْمُشالاتِ)،

و بدن هاشون روی خاک ها افتاده ( السلام علی المرمل بالدماء)،

...(أَلسَّلامُ عَلَى الاَْجْسامِ الْعارِیَةِ فِى الْفَلَواتِ تَنْـهَِشُهَا الذِّئابُ الْعادِیاتُ وَ تَخْتَلِفُ إِلَیْهَا السِّباعُ الضّـارِیاتُ)

{از خوندن ترجه این بند حالم خراب میشه}

کسی حال این زن رو درک میکنه؟


+زیارت ناحیه مقدسه

۱۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
مریم بانو

485، هر روز عاشوراست...

" اکثر آنهایی که رو به روی امام حسین در روز عاشورا ایستادند، در پی پاداش مادی نبودند، آنها نماز هم میخواندند، طولانی تر از امام حسین؛ حج هم به جا می آوردند، نه مثل امام نیمه کاره؛ آنها فکر می کردند دشمن رافضی دین خدا را می کشند، حسین را."1

امروز از جایی که ما ایستاده ایم، نگاه به این واقعه، و تشخیص درست و نادرست کار ساده ایست. چون گذر زمان نشان داده که پیروز واقعی این حادثه همان امام شهیدی است که به همراه کل یاران و مردان خانواده اش، در صحرای تفتیده ای تشنه لب شهید شده اند، و دشمن بنا را بر محو و نابودی شان گذاشته بود، اما امروز صدا و حرف‌هایش از میان غبار نیرنگ و فریب متولیان رسمی مذهب، از زندان زر و زور و تزویر، قرنها گذشته و به ما رسیده است. امام حسین، مرد عجیبی است. مردانی اندک در مقابل لشکر چند ده هزار نفری به حمایت از او و خانواده اش بر می خیزند، همه شان میدانند که به فجیع ترین شکل ممکن کشته خواهند شد، اما لحظه ای در او و راهش شک نمی کنند. بنی امیه ( در لهوف حوادث بعد از عاشورا را بخوانید)، تصور کرد که انتقام پدرانش را از آل پیامبر  گرفته است، اما پس از سالها و قرن ها صدای حسین به ما رسیده است. دهم عاشورای سال 61 هجری کربلای مردان آن عصر بوده است، کربلای ما امروز هست، هر روز زندگی ما کربلای ماست. کربلا جایی برای رو شدن حقیقت های درونی هر کسی هست. جایی است که نشان خواهیم داد که آیا حسین "موضوع مراسم" ماست یا "هدف مراسم". کربلا مرثیه نیست، حماسه هست، با همه ی عظمت های در خور یک حماسه کامل. ما اما به خودمان بنگریم، ببینیم که پس از اتمام مراسم عزاداری مان، در عصر و زمان خود چگونه هستیم. همچنان که بر آزاده دشت کربلا گریه میکنیم و بر سر و سینه میزنیم که پیکرش زیر سم اسبان مانده است، در زندگی خودمان کسی را زیر دست و پایمان له میکنیم یا نه... حق کسی را زیر پا خواهیم گذاشت یا نه ... امام زمان خودمان را چگونه در می یابیم... به خودمان نگاه کنیم، کربلای ما زندگی ماست، هر روز عاشورای ماست... ما حماسه خودمان را خلق کنیم...

"و هیچ‌کس را تا به بلای کربلا نیازموده‌اند از دنیا نخواهند برد."2


+ نقل قول ها:

1- محمدرضا شعبانعلی، در صفحه اینستاگرام شخصی

2- مریم روستای عزیز، وبلاگ برای خاطر آیه ها.

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
مریم بانو

484، جانم حسین...

پدربزرگ سالها قبل خاطره یک شب عاشورایی که تو کربلا بودن رو برامون تعریف کردن،

این خاطره رو تقریبا ده سال پیش گفتن برامون، مربوط به حدود شصت سال پیش میشه،

میگفتن شب عاشورا هیئت عزاداران یک میدان گاهی بزرگ درست کردن توی بین الحرمین،

بعد یک نمایشی شبیه تعزیه اجرا میکنن و شهادت تک تک یاران امام رو نشون میدن،

میگفتن مردم همون واکنش های همیشگی رایج به این جور مراسم ها رو نشون میدن،

یکی از بازیگران نمایش که لباس شیر پوشیده، میاد روی صحنه و میره کنار نهر علقمه،

دستی نمایشی رو بلند میکنه و میزنه به سرش، با این حرکت کل جمعیت میره جیغ میزنن و گریه میکنن،

پدربزرگ آدم کم حرفی بود، فقط همین خاطره رو برامون گفتن،

میگفتن شب عاشورا توی کربلا کسی تا صبح نمیخوابه...

یاد اون روضه میفتم... مکن ای صبح طلوع... مکن ای صبح طلوع

امشبی را شه دین در حرمش مهمان است...

ظهر فردا بدنش زیر سم اسبان است...

۴ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
مریم بانو

483، شب نهم

سالهاست که مراسم شب نهم عاشورا توی تکیه محله پدری به میزبانی ما برگزار میشه.

پدر و مادرم اعتقاد دارن که هزینه این میزبانی از هیچ جای خرج های زندگی کم نمی کنه.

برای من سالها پیش محرم کلا تو یک شب خلاصه میشد، شب دهم، شب امام حسین.

 اون موقع ها سنی هم نداشتم و طبعا عقل و تجربه زندگیم به خیلی چیزها نمی رسید.

بعد بنا به اتفاقی، حادثه ای، یا چیزی از این دست که قبلا هم بارها در موردش نوشتم،

سفری جور شد برای کربلا، سن من خیلی کم بود، توی نجف تازه 21 سالم شده بود،

شرحش مفصله، از سفرم همینقدر بگم که ما تو کربلا مهمان حضرت عباس بودیم،

هتل ما 50 قدم با حرم ایشون فاصله داشت، کافی بود از در هتل بیای بیرون تا ...

 یکی از بهترین موقعیت ها برای زیارت امام حسین شب نیمه شعبان هست،

ما اون شب رو تا صبح تو حرم حضرت عباس بودیم و منتظر که بریم حرم امام حسین،

ما آداب میهمان بودن رو بلد نبودیم، متوجه نبودیم میزبان ما ایشون هستن،شاکی بودیم،

اما بالاخره متوجه شدیم، شب آخر اقامت مون تو کربلا سخاوت میزبان رو متوجه شدیم...

حالا سالهاست آرزو میکنیم کاش یک شب دیگه رو تو حرم سقا به صبح برسونیم...



امشب روضه هم لازم داره مگه؟...


+ بعدا نوشت:  زیارت امام حسین معرفتی میخواد که من اونموقع نداشتم، الان هم ندارم.

اما به هرحال بی سوادا و بی معرفت هایی هم که دلشون کربلا میخواد...

تا امروز دیده یا شنیده نشده که شهید علقمه ناامیدشون کنه...

خیلی طول کشید تا ما متوجه این بشیم که کربلا رو به دعوت ایشون رفتیم...

و اما حسین... من هیچی ازشون نمیدونم... هیچی بلد نیستم...




۵ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
مریم بانو

482، تلظّی

میخواستم در مورد "تلظّی" بنویسم.

به نظرم کل روضه "علی اصغر" تو همین یک کلمه هست.

اما دوست عزیزم، مریم روستا عالی نوشته در این مورد.

ادامه مطلب پست ایشون هست، بخونید و لذت ببرید.



۱ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰
مریم بانو